نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 456
آن اتفاق دارند.
ليكن اين معناى بعيدى است، زيرا استعمال امت در دين به فرضى كه جايز
باشد، به نحو مجاز جايز است كه بدون قرينه نمىشود مرتكب آن شد. علاوه بر اين، با
اينكه معناى حقيقى كلمه معناى روبراهى است، و ساير كلمات قرآنى از قبيل(وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً
فَاخْتَلَفُوا)[1]، آن را تاييد مىكند- چون به طورى كه مىبينيد اين آيه اجمال آيه
فوق و آيه بعدىاش را متضمن است- ديگر نه اجبارى داريم و نه احتياجى به اينكه
مرتكب مجاز شويم، از اين هم كه بگذريم تعبير در جمله(وَ أَنَا رَبُّكُمْ) به رب و نه
به اله بدون وجه مىماند، زيرا اگر امت به معناى دين بود ممكن بود
بفرمايد: و انا الهكم به خلاف اينكه امت را به معناى جماعت بگيريم كه
در اين صورت آوردن كلمه رب به خاطر نكتهاى خواهد بود و بنا بر آن
معناى آيه اين مىشود كه: شما افراد بشر نوع واحدى هستيد و من مالك و مدبر امور
شمايم، پس مرا بپرستيد تا مرا معبود خود گرفته باشيد.
در اين آيه وجوه بسيارى ديگر آوردهاند كه چون همگى از سياق آيه دور
بود، از نقلش خوددارى كرديم! اگر شما بخواهيد بدانها وقوف يابيد مىتوانيد به كتب
تفسيرى مفصل مراجعه كنيد.
[نكوهش اختلاف مردم در امر دين و بيان اينكه اعمال كسانى كه توأم
با ايمان از اعمال صالح به جاى مىآورند مقبول است]
(وَ تَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنا
راجِعُونَ) كلمه تقطع به طورى كه در مجمع البيان گفته به
معناى تقطيع يعنى جدا كردن است[2]
بعضى[3] ديگر
گفتهاند به همان معنايى است كه از لفظ متبادر مىشود و آن تفرق و اختلاف است. و
كلمه امرهم منصوب به نزع خافض (نياوردن حرف جر) است و تقدير آن
و تقطعوا فى امرهم مىباشد. بعضى[4]
ديگر گفتهاند: كلمه تقطعوا معناى جعل و قرارداد را متضمن است و به
همين جهت بدون حرف جر مفعول گرفته. و هر چه باشد جمله مذكور استعاره به كنايه است
و مقصود از آن اين است كه مردم اين امر واحد را كه گفتيم همان دين توحيد است كه
انبيا بدان دعوت كردهاند رها كرده با اينكه امرى واحد بود پاره پاره نموده و ميان
خود تقسيمش كردند، هر طايفهاى يك قسمت آن را گرفته بقيه را رها كرد يكى وثنى مذهب
شد، يكى يهود و يكى نصارى و يكى مجوس و ديگرى صابئى، آن هم با همه اختلافاتى
[1] نبودند مردم مگر يك امت واحد، پس مختلف شدند. سوره يونس، آيه
19.