نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 376
فرضى ديگر نظامى عام و عالمى نمىماند، بلكه
حال دو سبب كه با هم مختلف و متنازعند (و تحت يك مدبر باشند) در تنازع و اختلاف،
حال دو كفه ترازو را خواهند داشت كه هر يك بالا رود آن ديگرى پائين مىآيد در عين
اينكه در تحصيل غرض صاحب خود متحدند و در سنجيدن كالاى او متفق.
باز ممكن است بگويى ما مىبينيم كه آثار علم و شعور در جهان نمودار
است يعنى نظام جارى در عالم به بانگ بلند از مدبرى با شعور و با علم خبر مىدهد و
وقتى چنين باشد چه مانعى دارد كه ما براى عالم چند اله فرض كنيم كه همگى امور عالم
را تدبير كنند تدبير از روى تعقل و فكر و با موافقت يكديگر يعنى همگى قرار گذاشته
باشند كه به خاطر حفظ مصلحت با يكديگر مخالفت نكنند و از تدبير يكديگر ممانعت به
عمل نياورند؟.
در جواب مىگوييم چنين فرضى غير معقول است براى اينكه معناى تدبير
تعقلى و تدبير از روى فكر در خود ما آدميان اين است كه ما افعالى كه صادر مىكنيم
بر مقتضاى قوانين عقلى كه حافظ تلائم اجزاى فعل با يكديگر و سوق دادن فعل به سوى
هدف آن است تطبيق دهيم و اين قوانين عقلى همه از حقايق خارجى گرفته شده يعنى از
نظامى كه در موجودات برقرار است گرفته شده در نتيجه افعال تعقلى ما يعنى افعال
عقلپسند ما تابع قوانين عقلى است و قوانين عقلى ما تابع نظام عالم خارج است و
ليكن پروردگار مدبر عالم چنين نيست بلكه نظام خارجى همان فعل او است نه اينكه او
هم مانند ما از نظام عالم براى قوانين خود الگو گرفته باشد چون محال است كه فعل او
تابع قوانين عقلى باشد در حالى كه فعلش متبوع آن قوانين است. پس چگونه تصور شود كه
خدايان مفروض به خاطر مصالح عالم وحدت نظر و عمل پيدا كنند چون گفتيم مصالح تابع
فعل خدا است نه متبوع آن (دقت فرماييد).
اين بود تقرير و توضيح حجتى كه آيه مورد بحث بر توحيد اقامه كرده و
اين حجتى است برهانى مركب از مقدماتى يقينى كه دلالت مىكند بر اينكه تدبير عام
عالمى با همه تدابير خصوصى كه در آن است از يك مبدأ صادر شده و اختلافى در آن
نيست. و ليكن مفسرين آن را طورى تقرير كردهاند كه حجت بر نفى تعدد صانع شود، تازه
در همين تقرير هم اختلاف كردهاند و چه بسا بعضى از ايشان مقدماتى بر آن اضافه
كردهاند كه از منطوق آيه خارج است و آن قدر بحث را پيرامون آن دنبال كردهاند كه
بعضى از ايشان گفتهاند: آيه شريفه حجتى است اقناعى و غير برهانى كه تنها عوام الناس
را قانع مىكند.
(فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا
يَصِفُونَ) اين جمله خداى تعالى را از توصيف مشركين منزه مىدارد، چون گفته
بودند: با خدا
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 376