نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 277
باشد و حرق الحديد به اين معنا است كه آهن
را با سوهان براده كنند و در آيه شريفه به اين معنا است كه ما گوساله را با سوهان
براده مىكنيم و سپس براده آن را در دريا مىپاشيم. و اين احتمال مناسبتر است.
ظاهر چنين مىنمايد كه اين آيه تتمه كلام موسى (ع) در خطاب به سامرى
و بنى اسرائيل باشد، و با اين جمله از كلام خود، خداى را در الوهيت يكتا دانسته
مىفهماند كه هيچ چيز نه گوساله و نه چيزى ديگر شريك او نيست، و اين طرز سخن در
چنين سياقى لطيفترين استدلال است، چون (در كوتاهترين بيان) بر دو مساله استدلال
كرده است، يكى بر اينكه معبودى جز خدا نيست، به اين دليل كه چون او اللَّه است، و
دوم بر اينكه معبودى غير خدا براى ايشان نيست، به اين دليل كه جز او معبودى نيست
چون اللَّه است.
بعضى[1] از مفسرين
گفتهاند جمله(وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً)
دلالت مىكند بر اينكه معدوم، نيز شىء ناميده مىشود، چون معدوم هم معلوم خدا
است. ولى اين سخن مغالطه است، چون آيه بيش از اين دلالت ندارد كه هر چيزى كه شىء
ناميده شود معلوم خدا است و مشمول علم او است، و اما اينكه هر چيزى كه علم او شامل
شود شىء است، مطلبى است كه هيچ ربطى به مدلول آيه و هيچ سودى براى مستدل ندارد.
بحث روايتى
در كتاب توحيد به سند خود از حمزة بن ربيع از كسى كه او نام برد روايت
كرده كه گفته است: در مجلس ابى جعفر (ع) بودم كه عمرو بن عبيد بر او وارد شد و
گفت:
فرمود: غضب او عقاب است، اى عمرو هر كه بپندارد كه خداى عز و جل از
حالى به حالى ديگر منتقل مىشود و حال قبلى را از دست مىدهد، او را به صفت مخلوق
توصيف كرده است، چون خداى عز و جل دستخوش و تحت تاثير هيچ عاملى قرار نمىگيرد و
چيزى او را دگرگون نمىسازد[2].