نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 220
على (ع) همين معنا آمده ولى در روايتى ديگر
رد شده است، سياق آيه هم مىرساند كه كندن كفش صرفا به منظور احترام مكان بوده[1].
و در مجمع البيان در ذيل جمله(أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي) گفته است: بعضى گفتهاند
معنايش اين است كه هر وقت به يادت آمد كه نمازى به گردنت هست چه در وقت و چه در
خارج وقت، آن را به جاى آر، و اين قول از بيشتر مفسرين نقل شده و از امام ابى جعفر
(ع) هم نقل شده و روايت انس از رسول خدا 6 كه فرمود: هر كه نماز را فراموش
كرد هر وقت يادش آمد بخواند، ديگر كفارهاى به گردنش نيست آن را تاييد
مىكند، و اين روايت را مسلم در صحيح خود آورده است[2].
مؤلف: اين حديث به طرق ديگرى از اهل سنت با سند و بى سند از رسول خدا
6 نقل شده[3]، و از طرق
شيعه از امام باقر و صادق (ع) آمده است[4].
و در مجمع البيان در ذيل جمله(أَكادُ أُخْفِيها) از ابن عباس نقل كرده كه جمله را به
صورت: اكاد اخفيها عن نفسى قرائت كرده و در قرائت ابى نيز به همين
صورت آمده و از امام صادق (ع) نيز روايت شده (كه بنا بر آن معنا چنين مىشود:
نزديك است كه وقت قيامت را از خودم هم پنهان بدارم)[5].
[روايتى كه حاكى است از دعاى پيامبر گرامى 6
در باره امير المؤمنين 7، مشابه دعاى موسى 7 و درخواست
وزارت هارون و شركت دادن او در امرش]
و در الدر المنثور است كه ابن مردويه و خطيب و ابن عساكر، از اسماء
بنت عميس روايت آوردهاند كه گفت: رسول خدا 6 را ديدم كه در مقابل كوه ثبير
ايستاده بود و مىفرمود: اى كوه ثبير روشن باش، اى كوه ثبير روشن باش، بار
الها از تو آن مىخواهم كه برادرم موسى خواست و آن اين است كه: سينهام را گشاده
كنى، و كارم را آسان سازى و گره از زبانم باز كنى، تا سخنانم را بفهمند، و از اهل
بيتم برادرم على را وزيرم سازى، و پشتم را به وسيله او محكم كنى و او را در كار من
شريك سازى، تا تو را بسيار تسبيح كنيم، و بسيار ذكر گوييم، كه تو به ما بصير
هستى [6].
مؤلف: قريب به اين معنا از سلفى از امام باقر (ع) و همچنين در