نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 219
نيستى، بلكه بنده و مربوب ربى هستى.
و نيز فرمود:(وَ السَّلامُ
عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى) و نفرمود: سلام بر تو
اگر هدايت را دنبال كنى هم چنان كه در جمله مقابلش نيز اعتنايى به وى نكرد و
به طور كلى فرمود: (أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ كَذَّبَ
وَ تَوَلَّى)- عذاب سرنوشت هر كسى است كه تكذيب كند و اعراض نمايد .
همه اينها را اگر به دقت در نظر بگيريم مناسبتر است با لحن جمله(لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى) و نكتهاى كه از آن استفاده مىشود، زيرا از آن كمال احاطه و عزت و
قدرتى بر مىآيد كه هيچ نيرويى تاب مقاومت در برابرش را ندارد، (آرى در دعوت به عبوديت
و ربوبيت چنين خدايى مناسبتر همان است كه فرعونها بىمقدار و به هيچ گرفته شوند).
اما اين تعبيرات در عين حال كه بىمقدارى و بىارزشى فرعون را
مىرساند، اولا هيچگونه خشونتى نداشته و از نرمى و ملايمت كه قبل از اين موسى را
بدان امر مىكرد بيرون نشده است، و ثانيا سخن حق را به گوش فرعون رسانيده، بدون
اينكه تملق كرده و از سلطنت باطل فرعون و عزت دروغيش مرعوب شده باشد.
بحث روايتى [رواياتى در ذيل آيات مربوط به داستان موسى 7]
در تفسير قمى در روايت ابى الجارود از امام باقر (ع) آمده كه در ذيل
جمله(آتِيكُمْ مِنْها بِقَبَسٍ)
مىفرمود: يعنى پارهاى آتش برايتان بياورم تا گرم شويد ، (أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدىً)-
يا بر سر آن آتش كسى را بيابم كه راه را بما نشان دهد چون موسى (ع) راه را
گم كرده بود[1].
و در كتاب فقيه آمده كه شخصى از امام صادق (ع) پرسيد: چرا موسى (ع)
مامور كندن كفش خود شد كه قرآن در بارهاش مىفرمايد:(فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً)؟ فرمود: چون كفشهايش از پوست خر مرده بود[2].
مؤلف: اين روايت را تفسير قمى نيز بدون ذكر سند و آن هم با ضمير
(يعنى از آن حضرت) آورده[3] و در الدر
المنثور هم از عبد الرزاق و فارابى و عبد بن حميد و ابن ابى حاتم از