نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 454
ذريهاش برمىگردد، و منظور از
اشهاد احضار و اعلام بالعيان است، هم چنان كه مشهور به معناى معاينه حضورى
به چشم خود ديدن است. و عضد به معناى ما بين مرفق و شانه آدمى است كه
به طور استعاره در ياور نيز به كار مىرود هم چنان كه در كلمه يد نيز
اين استعاره معمول است، و در اينجا همين معناى استعارهاى مقصود است.
[دو برهان كه در آيه(ما
أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...)
براى نفى ولايت ابليس و ذريهاش اقامه شده است]
اين آيه در نفى ولايت ابليس و ذريهاش مشتمل بر دو برهان است: اول
اينكه ولايت تدبير امور هر چيزى موقوف است بر اينكه دارنده ولايت احاطه علمى به آن
امور داشته باشد، آنهم به تمام معناى احاطه، آن جهتى كه از آن جهت تدبير امور آن
را مىكند و روابط داخلى و خارجى كه ميان آن چيز و آن امور است، و مبدأ آن چيز و
مقارناتش و به آنچه منتهى مىشود همه را بداند كه معلوم است كه چنين احاطهاى
مستلزم احاطه داشتن به تمامى اجزاى عالم است، چون اجزاى عالم همه به هم مربوطند.
و اينان يعنى ابليس و ذريهاش از مبدأ خلقت آسمانها و زمين و بلكه از
مبدأ پيدايش خودشان خبرى نداشتند، چون خدا ايشان را در هنگام خلقت آسمانها و زمين
و خود آنان شاهد بر كار خود نگرفت، و كار خود را در پيش چشم ايشان انجام نداد، پس
ابليس و ذريهاش شاهد جريان خلقت عالم نبودند، چون خلقت آن، عملى آنى بود كه به
آسمانها و زمين فرمود كن و آنها موجود گشتند، و آن روز شيطانها كجا
بودند كه اين جريان را مشاهده كرده باشند؟ كجا بودند وقتى كه به آنها فرمود
كن و آنها موجود گشتند؟ پس ابليس و ذريهاش جاهل به حقيقت آسمانها و
زميناند، و از آنچه كه هر يك از موجودات در ظرف وجودى خود از اسرار خلقت دارا
هستند بىخبرند، حتى حقيقت صنع خويشتن را هم نمىدانند، با اين حال چگونه اهليت
اين را دارند كه متصدى تدبير امور عالم و يا تدبير امور قسمتى از آن باشند، و در
نتيجه در مقابل خدا آلهه و اربابى باشند، با اينكه نسبت به حقيقت خلقت آنها و حتى
خلقت خود جاهلند.
و اما اينكه فرمود خداوند اين بتها را شاهد در امر خلقت
نگرفت براى اين است كه هر يك از بتها و آلهه موجوداتى محدود هستند كه نسبت
به ما وراى حد خود احاطه و راه ندارند و ما وراى آنها براى آنها غيب است و اين خود
حقيقت روشنى است كه خداى سبحان در مواضعى از كلام خود بدان اشاره فرموده است. و همچنين
هر يك از آن آلهه نسبت به اسبابى كه قبل از هستى آنها در كار بود و آن اسبابى كه
بعد از هستى آنان در جريان خواهند افتاد محجوب هستند.
و اين خود حجتى است برهانى و خالى از جدل كه برهانى بودن آن محتاج به
دقت
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 454