responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 294

دنيا اين بود كه براى هميشه گناه و نافرمانى خدا بكنند، و همچنين اگر اهل بهشت هميشه در بهشت بمانند براى اين است كه نيتشان در دنيا اين بوده كه هميشه خدا را اطاعت كنند پس به خاطر نيت‌ها است كه آن دسته و اين دسته مخلدند آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود:(كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‌ شاكِلَتِهِ) و فرمود: يعنى هر كس بر طبق نيتش عمل مى‌كند[1].

مؤلف: اين روايت اشاره به رسوخ ملكات در نفس است، رسوخى كه باعث مى‌شود نفس استعداد مقابل را از دست بدهد، توضيح اينكه نفس در بدو خلقتش استعداد نيك و بد هر دو را داشت، ولى وقتى ملكه يكى از آن دو در آن رسوخ نمود استعداد آن ديگرش به كلى باطل مى‌شود، عياشى هم در تفسير خود اين روايت را از ابى هاشم از آن جناب نقل كرده است.

[چند روايت در باره شان نزول آيه:(يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ ...) و بيان مراد از روح‌]

و در الدر المنثور است كه احمد و ترمذى كه ترمذى حديث را صحيح دانسته و نسايى و ابن منذر و ابن حبان و ابو الشيخ در كتاب عظمت و حاكم كه وى نيز روايت را صحيح دانسته و ابن مردويه و ابو نعيم و بيهقى هر دو در كتاب دلائل خود، همگى نامبردگان در ذيل آيه:(يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ) از ابن عباس روايت كرده‌اند كه گفت قريش به يهوديان مراجعه كردند كه از امور دينى چيزى به ما ياد دهيد تا از اين مرد بپرسيم شايد از جواب به ما عاجز مانده زبانش از ما كوتاه گردد يهوديان گفتند: از او از روح بپرسيد، ايشان از آن جناب پرسيدند كه روح چيست؟ اين آيه نازل شد:(يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا).

وقتى اين آيه را در پاسخ شنيدند گفتند: اتفاقا ما علم بسيارى داريم ما تورات داريم، و هر كه تورات داشته باشد چيز بسيارى دارد، در پاسخ اين سخنشان اين آيه نازل شد:(قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً)[2].

مؤلف: به طريق ديگرى از عبد اللَّه بن مسعود و از عبد الرحمن بن عبد اللَّه بن ام الحكم روايت شده كه اصلا سؤال نامبرده را خود يهود و در مدينه از آن جناب كرده‌اند، و آيه هم در جواب آن در مدينه نازل شده و ليكن مكى بودن سوره و همچنين وحدت سياق آيات آن با اين روايت سازگار نيست.

و در همان كتاب است كه ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم و ابن انبارى در كتاب اضداد و بيهقى در كتاب اسماء و صفات از على بن ابى طالب (ع)


[1] اصول كافى، ج 2، عربى، ص 69، ح 5، باب النيه.

[2] الدر المنثور، ج 4، ص 199.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 294
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست