responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 256

ايشان در حقيقت اثر كفر خود آنان و سوء اختيارشان و شقاوت نفوسشان مى‌باشد؟.

[بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى كه در حال تنعم از خدا دور شده و در شر و بد حالى نوميد است‌]

(وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى‌ بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ كانَ يَؤُساً).

در مفردات گفته كه كلمه عرض در مقابل طول است، و در اصل در مورد اجسام به كار مى‌رفته، سپس در غير اجسام نيز استعمال شده- تا آنجا كه مى‌گويد- معناى اعرض اين است كه عرض خود را نشان داد (روى خود برگردانيد) و اگر مى‌گويند: اعرض لى كذا معنايش اين است كه پهنايش پيدا شد و در دسترس من قرار گرفت‌[1].

كلمه: نا از ناى به معناى دورى است،(وَ نَأى‌ بِجانِبِهِ) معنايش اين است كه براى خود جهت دورى از ما را انتخاب كرد، و مجموع جمله‌(أَعْرَضَ وَ نَأى‌ بِجانِبِهِ) وضع آدمى را در دورى از خدا و قطع رابطه با پروردگار را در موقع انعام خدا مجسم مى‌سازد، كه خدا به او انعام مى‌كند، او روى خود را از درگاه او برتافته (مانند كودكان قهر مى‌كند به نقطه دورى مى‌رود) و چه بسا بعضى مفسرين كه گفته‌اند جمله:(نَأى‌ بِجانِبِهِ) كنايه از تكبر و بلندپروازى است‌[2].

و اما اينكه فرمود:(وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ كانَ يَؤُساً) معنايش اين است كه وقتى اندكى با شر و مصيبت برخورد كند آن وقت مايوس و نااميد از خير و نعمت مى‌شود، در اينجا شر را به خداى تعالى نسبت نمى‌دهد آن طور كه نازل كردن نعمت را به او نسبت مى‌داد، براى اينكه بفهماند خدا منزه از آن است كه شرى را به او نسبت دهند.

و نيز براى اينكه وجود شر امرى نسبى است نه امر نفسى، يعنى هر شرى كه در عالم تصور كنيم از قبيل مرگ و فقر و نقص ثمرات و امثال آن نسبت به مورد خودش شر است، و اما نسبت به غير موردش مخصوصا نسبت به نظام جمعى و عمومى كه در عالم جريان دارد خير است، آن هم خيرى كه هيچ چيز جاى آن را نمى‌گيرد.

پس هر چه خير است معناى خير بودنش اين است كه خداوند عنايتى به عين موردش داشته، و آن مورد منظور بالذات بوده، و هر چه شر است شر بودنش اين است كه خداوند خير غير موردش را خواسته و عنايت الهى اولا و بالذات متوجه غير مورد شده، و قهرا نسبت به مورد باعث نقصان و يا مرگ و امثال آن شده است.

پس معناى آيه اين است كه: ما وقتى انعامى به انسان- كه موجودى است واقع در


[1] مفردات راغب، ماده عرض .

[2] مفردات راغب، ماده ناى .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 256
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست