responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 247

هم ملائكه روز[1].

مؤلف: تفسير مشهود بودن قرآن فجر در روايات شيعه و سنى به اينكه چون ملائكه شب آن را مى‌بينند و هم ملائكه روز آن قدر در اين دو طائفه بسيار است كه نزديك است به حد تواتر برسد، و در بعضى از آنها همانطور كه گذشت شهادت خدا و ديدن مسلمين نيز اضافه شده است.

و در تفسير عياشى از عبيد بن زرارة روايت كرده كه گفت: شخصى از امام صادق (ع) از مؤمن پرسش نمود كه آيا او هم شفاعت مى‌كند؟ حضرت فرمود: آرى، شخص ديگرى از ميان جمعيت عرض كرد آيا مؤمن هم محتاج شفاعت محمد 6 هست؟

فرمود: آرى براى مؤمن نيز گناهان و خطاهايى است، هيچكس نيست مگر آنكه آن روز محتاج به شفاعت محمد 6 هست.

راوى مى‌گويد: مردى پرسيد معناى كلام رسول خدا 6 كه فرمود:

من سيد و سرور فرزندان آدمم ولى فخر نمى‌فروشم چيست؟ فرمود: آرى او حلقه درب بهشت را مى‌گيرد و بازش مى‌كند آن گاه به سجده مى‌افتد، خداى تعالى خطابش مى‌كند كه سر بردار و شفاعت كن كه شفاعتت پذيرفته است، و بخواه كه هر چه بخواهى به آن مى‌رسى، رسول خدا 6 سر برداشته دو باره به سجده مى‌افتد، خدايش مى‌فرمايد:

سر بردار و شفاعت كن كه پذيرفته است، و بخواه كه به آن خواهى رسيد آن جناب سر بر مى‌دارد و شفاعت مى‌كند، شفاعتش پذيرفته مى‌شود، درخواست مى‌كند خدا هم عطايش مى‌فرمايد.[2] و نيز در همان كتاب از سماعة بن مهران از ابى ابراهيم (ع) روايت كرده كه در ذيل آيه‌(عَسى‌ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً) فرمود: مردم روز قيامت به مقدار چهل روز سر از خاك برداشته به آفتاب دستور مى‌رسد كه پائين و نزديك سر بندگان آيد، به حدى كه عرق سراپايشان بگيرد، و به زمين دستور مى‌رسد كه عرق ايشان نپذيرد، آن وقت است كه همگى نزد آدم شده شفاعت مى‌خواهند او ايشان را به نوح راهنمايى مى‌كند، و نوح به ابراهيم و او به موسى و او به عيسى و او به رسول خدا 6 حوالت مى‌دهد، و مى‌گويد بر شما باد خاتم النبيين محمد 6، و بالأخره محمد 6 مى‌گويد: اينكار با من.


[1] الدر المنثور، ج 4، ص 196.

[2] تفسير عياشى، ج 2، ص 314، ح 150.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 247
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست