نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 19
با شدتش بر هر امر ديگرى غلبه كند، و به
همين جهت در قرآن كريم، قيامت، طامه خوانده شده است.
و كلمه: اكتاف جمع كتف (شانه) است، ولى مقصود از اين
كلمه در اين روايت، اطراف و نواحى است و اينكه در شرح گذشتن از آسمان چهارم
داشت به خاطر رسول خدا 6 چنين خطور كرد كه نكند اين همان باشد مقصود
اين است كه نكند اين همان كسى باشد كه تدبير امور عالم به دست اوست، و همه امور به
او منتهى مىگردد.
و اينكه در عبورش از آسمان ششم داشت كه به مردى برخوردم كه
گويى از شنوه بود مقصود از شنوه قبيلهايست از عرب كه به بلندى
قامت معروفند.
و اينكه در خصوص آسمان هفتم داشت به مردى برخوردم كه سر و ريشش
اشمط بود مقصود از اشمط اين است كه موى سر و يا ريش سفيد و سياه
باشد.
و اينكه در باره آن خروس داشت خروس مذكور زغبى سبز روى پرها و
زغبى ديگر زير پرها داشت معنايش در مرغها آن پرهاى خيلى ريز است و در
حيوانات موىدار مويهاى خيلى ريز است.
و اينكه داشت: نگاهم به مرغان بهشت افتاد كه مانند شتران بختى
بودند، مقصود از آن شتران خراسانى است، و كلمه: دلى (با ضم دال و كسر
لام و تشديد ياء) جمع دلو است كه در اصل دلوى بر وزن فعول بوده، و ضبابه اگر با
صاد بى نقطه باشد بايد به فتحه صاد خواند و معنايش شوق و عشق رقيق است، و اگر
ضبابه با ضاد نقطهدار باشد، بايد با ضمه ضاد خواند و معنايش ابر رقيق است.
[روايات ديگرى در شرح اسراء و معراج]
و در امالى صدوق از پدرش از على از پدرش از ابن ابى عمير از ابان بن
عثمان از ابى عبد اللَّه جعفر بن محمد (ع) روايت آمده كه فرمود: وقتى رسول خدا 6
را به معراج و به بيت المقدس بردند جبرئيل او را سوار براق كرد و به اتفاق به بيت
المقدس آمدند جبرئيل محرابهاى انبياء را به آن جناب نشان داد، و رسول خدا 6 در
آن محرابها نماز گزارده و از آنجا عبورش داده در مراجعت به كاروان قريش برخوردند،
رسول خدا 6 آبى را كه آنان در ظرف داشتند ديد و ديد كه شترى گم كردهاند و در پى
آن مىگردند، رسول خدا 6 از آن آب بياشاميد، و ما بقى آن را به زمين ريخت و چون
از معراج برگشت و صبح شد به قريش فرمود كه خداى تعالى ديشب مرا به بيت المقدس برد
و آثار انبياء و منزلهاى ايشان را نشانم داد، و
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 19