نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 88
چگونه مىتوان
نعمتهاى خدا را شمرد و حال آنكه عالم وجود با تمامى اجزاء و اوصاف و احوالش كه همه
به هم مرتبط و پيوستهاند و هر يك در ديگرى اثر دارد و وجود يكى متوقف بر وجود
ديگرى است، نعمتهاى خدا هستند، و اين معنا قابل احصاء نيست.
و شايد همين
معنا باعث شده كه نعمت را به لفظ مفرد بياورد و بفرمايد:
نعمة
اللَّه چون هر چه در عالم وجود دارد نعمت او است، و در چنين موردى براى نشان
دادن زيادى نعمت احتياجى به جمع نيست چون هر چه با او برخورد مىكنيم نعمت او است،
البته مراد از نعمة جنس آن است كه در نتيجه از نظر معنا با جمع فرقى
نمىكند.
(إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ) كفار- به فتح كاف به
معناى كثير الكفران است يعنى كسى كه بسيار كفران مىورزد بخود ستم مىكند و شكر
نعمتهاى خدا را بجا نمىآورد و هم چنان كفران مىكند تا آنكه كفران، كار او را به
هلاكت و خسران منتهى مىسازد، و ممكن است معنايش اين باشد كه به نعمتهاى خدا زياد
ظلم مىكند، يعنى شكرش را بجا نياورده كفران مىكند.
اين جمله با
اينكه استينافى و مستقل است، مطالب قبلى را هم تاكيد مىكند، زيرا كسى كه در گفتار
ما پيرامون نعمتهاى خدا و چگونگى دادن آنها به انسان تامل كند قطعا خواهد فهميد كه
انسان، بخاطر غفلتش از اين همه نعمت ظلم به خودش نموده و نعمتهاى خدا را كفران
مىنمايد.
بحث روايتى
[رواياتى در باره مراد از كلمه طيبه و كلمه خبيثه در آيه (مَثَلًا
كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ ...) ]
در الدر
المنثور است كه ترمذى، نسايى بزار، ابو يعلى، ابن جرير، ابن ابى حاتم، ابن حيان، و
حاكم- وى حديث را صحيح دانسته- و ابن مردويه از انس روايت كردهاند كه گفت: ظرفى
خرما براى رسول خدا 6 آوردند، فرمود:(مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً
كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ) تا رسيدند به جمله(تُؤْتِي
أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها) آن گاه فرمود:
منظور از
شجره طيبه، درخت خرما است، و سپس آيه بعد را تلاوت كردند:(وَ مَثَلُ
كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ) تا رسيدند به(ما لَها مِنْ قَرارٍ) و فرمودند مقصود از آن بوته حنظله است[1].