responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 490

اجرى كه مى‌دهد اجرى است كه در نوع خود احسن است، مثلا نمازى كه بنده صابر فى اللَّه مى‌خواند جزاى آن را جزاى فرد احسن از آن مى‌دهد، هر چند نمازى كه او خوانده احسن افراد نماز نبوده باشد، و خلاصه صبرى كه او در راه خدا دارد باعث مى‌شود كه خداوند در عمل او مته به خشخاش نگذارد، و آن خصوصياتى كه مايه پستى و زشتى عمل بنده است آنها را نديده بگيرد، هم چنان كه آيه شريفه‌(إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ)[1] همين معنا را افاده مى‌كند.

و از آيه شريفه بر مى‌آيد كه صبر فى اللَّه باعث كمال عمل مى‌شود و بطورى كه مى‌گويند[2] در جمله‌(وَ لَنَجْزِيَنَّ ...) التفاتى از غيب به تكلم مع الغير بكار رفته يعنى قبلا خداى تعالى غايب و در اين جمله متكلم مع الغير حساب شده، ولى آنچه به نظر من مى‌رسد اين است كه منظور از تكلم مع الغير در جمله‌(وَ لَنَجْزِيَنَّ) التفات نيست، بلكه برگشت به سياق قبلى است، كه سياق تكلم مع الغير بود، بله التفات در چند آيه قبل بكار رفته بود، آنجا كه در خلال سياق تكلم مع الغير يكباره خداى تعالى غايب حساب شده و فرموده:(إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ) و نكته آنهم اين بود كه در اين آيات- يعنى آيه مذكور تا آيه مورد بحث- تعدادى از اوامر و نواهى الهى شمرده شده و مناسب‌تر در امر و نهى اين است كه به بزرگترين و قوى‌ترين مقام مصدر امر مستند بشود تا به اين وسيله آن امر و نهى تاكيد و تاييد گردد و اين بر فن ادبيات و سخن‌سرايى معمولى است مثلا در نقل دستور فلان پادشاه نمى‌گويند فلان بن فلان دستور داده، بلكه مى‌گويند شاهنشاه و يا مولاى تو چنين دستور داده.

در آيات مورد بحث ما نيز مناسب اين بود كه تكاليف مذكور به مقام جلالت خدا مستند شود و از تكلم با غير، به غيبت التفات نموده و بفرمايد: بدرستى خدا امر به عدل و احسان فرموده ... و لذا مى‌بينيم كه سياق بهمين نحو در تكليف آينده نيز پيش مى‌رود مثلا مى‌فرمايد:(وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ...)،(وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ)،(وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ...) و(ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ).

آن گاه پس از بيان فرمانهاى الهى دوباره به همان سياق تكلم با غير رجوع نموده مى‌فرمايد:(وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا) اين سياق هم چنان جريان مى‌يابد تا به بيان تكليفى‌


[1] به درستى كه صابران اجر خود را دريافت مى‌دارند به غير حساب.

[2] روح المعانى، ج 14، ص 225.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 490
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست