responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 489

[مقصود از اينكه فرمود: صابران را پاداش مى‌دهيم‌(بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ)]

پس اينكه فرمود:(وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ) وعده مؤكدى است بر مطلق صبر، چه صبر بر اطاعت باشد و چه صبر بر ترك معصيت و چه صبر در برابر مصيبت، تنها قيدى كه اين مطلق دارد اين است كه اين صبر در راه خدا باشد، چون سياق با صبرهاى ديگر سازگارى ندارد.

و در جمله‌(بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ) باء براى مقابله است، هم چنان كه در عبارت بعت هذا بهذا- فروختم اين را به اين براى مقابله است، و مقصود از اين عبارت اين نيست كه خداى عز و جل تنها پاداش را به كارهاى بهتر آنان مى‌دهد كه در حقيقت كارهاى آنان را با هم سنجيده آن وقت هر كدام احسن بود در مقابلش پاداش بدهد و خوب آنها را رها كند، زيرا مقام با چنين معنايى كه بعضى آيه را به آن تفسير كرده‌اند سازگار نيست.

علاوه بر اين، ساير آياتى كه راجع به پاداش اعمال است اين معنا را رد مى‌كند، از آنهم كه بگذريم رحمت واسعه الهى با آن سازگارى ندارد.

و نيز مقصود از اعمال ايشان، واجبات و مستحبات آن نيست كه بعضى‌[1] پنداشته و گفته‌اند: مباحات را نمى‌گيرد، چون مباحات احسن نيستند اگر خالى از حسن هم نباشند، زيرا كلام خدا ظاهر در اين است كه مراد بيان اجر بر اعمال است كه در حال صبر انجام داده‌اند، بطورى كه با صبر ارتباطى داشته، و پر واضح است كه مباحاتى كه صابران در راه خدا انجام مى‌دهند ارتباطى با صبر ايشان ندارد، پس باقى مى‌ماند واجبات و مستحبات و اگر اينها احسن باشند حسنى در برابر ندارند، علاوه بر اين هيچ بنده‌اى چنين طمعى ندارد كه خدايش در مقابل كارهاى مباحش نيز پاداش دهد تا خدا در پاسخ طمعش بفرمايد:

پاداش تنها در مقابل واجبات و مستحبات است كه حسن دارند، و احسن از مباحات هستند، و چون جاى چنين طمعى نبوده پس ذكر حسن زيادى آمده است.

و از همين جا معلوم مى‌شود كه مراد از آن احسن الاعمال، نوافل هم نيست،[2] البته در صورتى كه بگوييم در نوافل الزامى نيست تا احسن اعمال مامور به باشد، زيرا مشتمل بودن واجب بر مصلحت ملزمه كه باعث حسن عمل به بيشتر از نوافل مى‌شود از خطابات تشريعى معلوم است و كسى در آن شك ندارد.

پس معلوم شد كه مقصود از جمله مورد بحث اينها نيست، بلكه مقصود اين است كه عملى را كه انجام مى‌دهند كه در نوع خود يكى حسن و يكى احسن است خداى عز و جل‌


[1] ( 1 و 2) روح المعانى، ج 14، ص 225.

[2] ( 1 و 2) روح المعانى، ج 14، ص 225.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 489
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست