responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 412

آن گاه با دست به سينه خود اشاره كرد و فرمود: مائيم اهل ذكر و مائيم كه مردم بايد از ما سؤال كنند آن گاه گفت: امام باقر اضافه كرد كه ذكر، قرآن است.[1]

[بيان اينكه با توجه به سياق آيات مراد از اهل ذكر اهل كتاب است و با قطع نظر از خصوص آيه مراد اهل بيت : مى‌باشد]

مؤلف: نظير اين بيان از حضرت رضا (ع) در مجلس مامون روايت شده.

و قبلا گذشت كه گفتيم خطاب در آيه بطورى كه از سياق برمى‌آيد به مشركين است همان بت‌پرستانى كه عليه رسالت رسول خدا 6 حيله‌ها مى‌كردند، آنها مامور شدند كه از اهل ذكر بپرسند و اهل ذكر همان اهل كتابهاى آسمانيند، بايد از ايشان بپرسند آيا خدا هيچ فرستاده‌اى از جنس بشر فرستاده كه بسويش وحى كرده باشد يا نه؟ و معلوم است كه مشركين چون از خود رسول خدا 6 نمى‌پذيرفتند ديگر معنا ندارد كه قرآن به آنان بفرمايد اگر نمى‌دانيد از اهل ذكر بپرسيد، چون آنها خود قرآن را قبول نداشتند تا چه رسد به اهل آن، ناگزير بايد بگوييم مقصود از اهل ذكر در خصوص مورد آيه، اهل كتاب و مخصوصا يهوديان است.

و اما اگر از مورد خصوص آيه صرفنظر شود و فراموش نكنيم كه هيچوقت مورد مخصص نيست، آيه شريفه مطلبى عام بيان كرده كه هم سائل و هم مسئول و هم مسئول عنه در آن عمومى است هر جاهلى هر چه را نمى‌داند بايد از عالم به آن چيز بپرسد، پس مقصود از چيزى كه نمى‌دانيد جميع معارف حقيقى است، و مقصود از جاهل، هر كسى است كه ممكن باشد چيزى از معارف را نداند، و مقصود از مسئول هر كسى است كه عالم به آن باشد، چيزى كه هست مصداق عالم در آيه شريفه، خاص است و آن اهل بيت رسول خدا (ع). زيرا اگر مراد از ذكر، رسول خدا 6 باشد هم چنان كه در آيه طلاق آن جناب است البته اهل ذكر، اهل بيت آن جناب خواهد بود، و اگر مراد از آن قرآن كريم باشد هم چنان كه در آيه سوره زخرف مراد آن است در آن صورت قرآن، ذكر رسول خدا 6 و قوم او- ائمه معصومين و يا متقين از قومش- بوده و آن جناب و قومش اهل ذكر خواهند بود، و همانهايى خواهند بود كه مردم مامور شده‌اند از ايشان سؤال كنند، و رسول خدا 6 هم ايشان را در حديث ثقلين قرين قرآن قرار داده و مردم را مامور به تمسك به آن دو كرده و فرموده: انهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض ...- آن دو هرگز از هم جدا نمى‌شوند تا مرا در كنار حوض ديدار كنند ... [2].


[1] تفسير عياشى، ج 2، ص 260، ح 32.

[2] معانى الاخبار، ص 90، ح 1

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 412
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست