responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 380

اين مساله بخاطر اينكه تدريجى است لذا نازل شدن قرآن براى مردم را به كلمه تنزيل تعبير كرده است.

[حجت بودن بيانات رسول اللَّه و عترت او (ائمه) عليهم الصلاة و السلام‌]

اين آيه دلالت دارد بر حجيت قول رسول خدا 6 در بيان آيات قرآن و تفسير آن، چه آن آياتى كه نسبت به مدلول خود صراحت دارند و چه آنهايى كه ظهور دارند، و چه آنهايى كه متشابهند، و چه آنهايى كه مربوط به اسرار الهى هستند، بيان و تفسير رسول خدا 6 در همه آنها حجت است، و اينكه بعضى‌[1] گفته‌اند:

كلام رسول خدا 6 تنها در تفسير متشابهات و آن آياتى كه مربوط به اسرار الهى‌اند حجيت دارد، و اما آن آياتى كه در مدلول خود صريح و يا ظاهرند، و احتياج به تفسير ندارند، كلام رسول خدا 6 در آن موارد حجت نيست حرف صحيحى نيست، و نبايد به آن اعتناء نمود.

اين در خود بيان رسول خدا 6 است و در ملحقات بيان آن جناب كه همان بيانات ائمه هدى (ع) است نيز مطلب از اين قرار است، زيرا به حكم حديث ثقلين بيان ايشان هم بيان رسول خدا 6 و ملحق به آن است، به خلاف ساير افراد، هر چند صحابه و يا تابعين و يا علماى امت باشند كلامشان حجت نيست، براى اينكه آيه شريفه شامل آنان نمى‌شود، نصى هم كه بتوان به آن اعتماد نمود و دلالت بر حجيت على الاطلاق كلام ايشان كند، در كار نيست.

و اما اينكه فرموده:(فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ) در سابق گذشت كه ارشاد به حكم عقل است كه عقل، عقلا را ملزم مى‌كند به اينكه اگر در فنى جاهل بودند به عالم آن فن رجوع كنند، بدون اينكه حكم خود را به طائفه معين اختصاص داده باشد.

البته اين در باره بياناتى است كه بطور مشافهه و رو در رو از رسول خدا 6 و امامان (ع) گرفته شده باشد، و اما اگر خود ما از آن حضرات چيزى نشنيده‌ايم ولى ديگران آن را نقل مى‌كنند در صورتى كه آن نقل به حد تواتر رسيده باشد و يا قرينه‌اى قطع‌آور يا نزديك به آن همراهش باشد آن نقل هم حجت است، چون آن هم بيان ائمه (ع) است و اما چيزى كه حاكى آن بيان است اگر به حد تواتر نرسيده باشد و آن چنان قرينه‌اى هم همراه نداشته باشد چنين چيزى حجت نيست، چه مخالف كتاب باشد و چه موافق آن، چون در اولى بيان نيست، و در دومى بيان بودنش احراز نشده و تفصيل اين مساله در جاى ديگر بايد بيايد.


[1] روح المعانى، ج 14، ص 150.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 380
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست