نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 18
[معناى اينكه
كافران راه خدا را كج مىخواهند(وَ
يَبْغُونَها عِوَجاً)]
(وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً)- مفاد اين
جمله اين است كه اينها نفس خود را از پيروى سنت خدا و تدين به دين او و تشرع به
شريعت او باز مىدارند و به علاوه به سبب عناد و دشمنى كه با حق دارند، مردم را هم
از ايمان به خدا و روز جزا و تشرع به شريعت او منصرف مىكنند، و در جستجوى اين
هستند كه براى سنت و دين و شريعت خدا يك اعوجاج و كجى پيدا كنند (تا دشمنى خود را
موجه جلوه دهند) و مردم را راضى كنند تا به هر سنتى از سنتهاى اجتماعى و بشرى هر
قدر هم كه خرافى باشد عمل كنند و به اين وسيله، ضلالت براى آنان مسجل و حتمى گردد،
و اين همان مرحلهاى است كه خدا در بارهاش فرمود:(أُولئِكَ
فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ).
از مطالبى كه
گذشت معلوم شد كه آنچه بعضى[1] گفتهاند
كه: مراد از جمله(يَبْغُونَها عِوَجاً) اين است كه
مىچرخند تا براى دين خدا كجى و اعوجاج پيدا نموده آن را معيوب و ناقص جلوه دهند و
به اين وسيله مردم را از آن منصرف سازند ، صحيح نيست. و همچنين مطلبى كه
بعضى[2] ديگر
گفتهاند كه: مراد اين است كه مىگردند بلكه اعوجاجى در دين ببينند و آن را
ده چندان نموده دين خدا را بدان وسيله كج و معوج جلوه دهند، نيز صحيح نيست .
و همچنين
اينكه بعضى[3] ديگر
گفتهاند كه: مراد اين است كه مىخواهند با تبليغات سوء اهل دين را منحرف و
كج و معوج بار بياورند و با رواج فساد در ميان مؤمنين، معارف دين را هم فاسد جلوه
دهند ، صحيح نيست و وجه صحيح نبودن آنها روشن است.
كلمه
لسان در اينجا مانند آيه(بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ)[4] به معناى لغت است، و
ضمير در كلمه قومه به رسول و در كلمه لهم به قوم بر
مىگردد، و حاصل معنا چنين مىشود كه: ما هيچ رسولى را نفرستاديم مگر به زبان
مردمش و به لغت و واژه ايشان تا بتواند احكام را براى آنان بيان كند.
ولى بعضى[5]- به طورى كه در كشاف آمده- دچار خبط
و اشتباه بزرگى شده ضمير