نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 147
خداست و همانطور كه
خود خداى تعالى الى الأبد هست ذكرش نيز هست.
و نظير آيه
مورد بحث در دلالت بر اينكه كتاب عزيز قرآن همواره به حفظ خدايى محفوظ از هر نوع
تحريف و تصرف مىباشد و اين مصونيت به جهت اين است كه ذكر خداست، آيه(إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ
عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ
تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ)[1] مىباشد.
پس از آنچه
گذشت اين معنا روشن گرديد كه الف و لام الذكر الف و لام عهد ذكرى است (يعنى
همان ذكرى كه قبلا اسمش برده شد) و مراد از وصف الحافظون حفظ در آينده
است، چون اسم فاعل ظهور در آينده دارد. و اين را بدين جهت تذكر داديم تا كسى ايراد
نكند- هم چنان كه چه بسا ايراد كرده باشند- كه اگر آيه شريفه دلالت كند بر مصونيت
قرآن از تحريف بخاطر اينكه ذكر است، بايد دلالت كند بر مصونيت تورات و انجيل، زيرا
آنها نيز ذكر خدايند، و حال آنكه كلام خداى تعالى صريح است در اينكه تورات و انجيل
محفوظ نماندهاند، بلكه تحريف شدهاند. جوابش همان است كه گفتيم الف و لام
در الذكر الف و لام عهد است، و ذكريت ذكر، علت حفظ خدايى نيست تا هر
چه ذكر باشد خداوند حفظش كرده باشد بلكه تنها وعده حفظ اين ذكر را كه قرآن است
مىدهد. و به زودى در يك بحث جداگانه اين معنا را مورد بحث مفصل قرار مىدهيم- ان
شاء اللَّه تعالى.
بحث روايتى
[ (رواياتى در مورد خروج موحدان عاصى از جهنم و بقاء كافران در آن در ذيل
آيه: ربما يود ... ]
قمى در
تفسيرش به سند خود از پدرش از ابن ابى عمير از عمر بن اذينة از رفاعه از امام صادق
(ع) روايت كرده كه فرمود: چون روز قيامت مىشود منادى از ناحيه خداى تعالى ندا
مىكند كه هيچ كس جز مسلمان به بهشت نخواهد رفت، آن روز است كه كفار آرزو مىكنند
اى كاش در دنيا مسلمان بودند. آن گاه اين آيه را تلاوت فرمودند:(ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ) يعنى
رهايشان كن تا مشغول عمل خود
[1] بدرستى كسانى كه بعد از آمدن ذكر بانان كافر شدند- هر چه
مىخواهند بكنند كه جزاى خود را خواهند ديد- و بدرستى كه اين كتابى است گرانمايه و
بى مانند كه باطل در عصر نزولش و در آينده در آن راه ندارد، نازل شده است از خداى
فرزانه ستوده سوره فصلت، آيه 41 و 43.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 147