نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 146
مىفرمايد اگر ما
فرشتگانى به عنوان معجزه و براى تصديق نبوت او نازل كنيم لازمهاش اين است كه كار
ايشان را يكسره سازيم و هلاكشان كنيم و حتى اگر يكى از فرشتگان را پيامبر مردم
كنيم باز ناگزيريم او را به صورت يك فرد بشر ممثل و مجسم كنيم، و او را در مواقف
اشتباه و خطا قرار دهيم، چون منظور از رسالت اين است كه يكى از وسائل امتحان باشد
كه هم وسيله نجات و هم وسيله هلاك بوده باشد و از رسالتى كه عقول مردم را مضطر و
مجبور به ايمان و قبول دعوت الهى نمايد غرضى كه گفتيم حاصل نمىشود.
[معناى
آيه:(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ
لَحافِظُونَ) و دلالت آن بر مصونيت قرآن از تحريف و تصرف]
سياق صدر اين
آيه سياق حصر است و ظاهر سياق مذكور اين است كه حصر در آن ناظر به گفتار مشركين
است كه قرآن را هذيان ديوانگى و رسول خدا 6 را ديوانه ناميده بودند. و همچنين
ناظر به اقتراح و پيشنهادى است كه كرده، نزول ملائكه را خواسته بودند تا او را
تصديق نموده قرآن را به عنوان كتابى آسمانى و حق بپذيرند.
و بنا بر
اين، معناى آيه- و خدا داناتر است- اين مىشود كه: اين ذكر را تو از ناحيه خودت
نياوردهاى تا مردم عليه تو قيام نموده و بخواهند آن را به زور خود باطل ساخته و
تو در نگهداريش به زحمت بيفتى و سرانجام هم نتوانى، و همچنين از ناحيه ملائكه نازل
نشده تا در نگهداريش محتاج آنان باشى تا بيايند و آن را تصديق كنند، بلكه ما آن را
به صورت تدريجى نازل كردهايم و خود نگهدار آن هستيم و به عنايت كامل خود آن را با
صفت ذكريتش حفظ مىكنيم.
پس قرآن كريم
ذكرى است زنده و جاودانى و محفوظ از زوال و فراموشى و مصون از زيادتى كه ذكر بودنش
باطل شود و از نقصى كه باز اين اثرش را از دست دهد و مصون است از جابجا شدن آياتش،
بطورى كه ديگر ذكر و مبين حقايق معارفش نباشد.
پس آيه
شريفه، دلالت بر مصونيت قرآن از تحريف نيز مىكند، چه تحريف به معناى دستبرد در آن
به زياد كردن و چه به كم كردن و چه به جابجا نمودن، چون ذكر
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 146