responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 478

سوره نساء اين معنا را كه رحم آل محمد (ع) آويزان بر عرش است بيان نموده و توضيح داديم.

و در كافى به سند خود از سماعة بن مهران از ابى عبد اللَّه (ع) روايت كرده كه فرمود:

از جمله چيزهايى كه خداى تعالى علاوه بر زكات در اموال واجب كرده مساله صله رحم است، كه فرموده:(وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ)[1].

مؤلف: اين روايت را عياشى نيز در تفسير خود آورده.

[چند روايت در ذيل جمله:(وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ)]

و در تفسير عياشى از حماد بن عثمان از امام صادق (ع) روايت كرده كه به مردى فرمود: اى فلانى! تو را چه مى‌شد با برادرت؟ عرض كرد: فدايت شوم! من حقى بر او داشتم خواستم حقم را از او بگيرم. حضرت فرمود: بگو ببينم معناى آيه‌(وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ) چيست؟ آيا معنايش اين است كه مى‌ترسند خداوند بر آنان ظلم و جور روا بدارد؟ نه به خدا قسم، بلكه مى‌ترسند اينكه حسابشان را به دقت رسيدگى نمايند[2].

مؤلف: اين روايت را صاحب معانى الاخبار[3] و صاحب تفسير قمى‌[4] نيز نقل كرده‌اند.

و نيز در همان كتاب از هشام بن سالم، از امام صادق (ع) روايت آورده كه در ذيل آيه‌(وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ) فرموده: سوء حساب همان مداقه و خرده‌گيرى است. و نيز فرمود: معنايش اين است كه گناهان را به حساب بياورد و حسنات را نياورد[5].

مؤلف: دنباله‌اى كه در اين حديث آمده در احاديث ديگر به طرق ديگرى نيز از آن جناب روايت شده. و معناى اينكه حسنات به حساب نمى‌آيد اين است كه در اثر مداقه خلل و نواقصى از آن پيدا كرده از اين نظر غير قابل اعتنايش مى‌كنند، دليل اين معنا روايت آتيه است.

و در همان كتاب از هشام از آن حضرت نقل كرده كه در ذيل آيه فرمود: سيئات ايشان را به حساب مى‌آورند ولى حسناتشان را به حساب نمى‌آورند و همين استقصاء معناى سوء الحساب است‌[6].

و در همان كتاب از جابر از ابى جعفر (ع) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا 6 فرمود: نيكى به پدر و مادر و صله رحم، حساب را آسان مى‌سازد، آن گاه تلاوت فرمودند:(وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ)[7].


[1] فروع كافى، ج 3، ص 498، ح 8، ط بيروت.

[2] ( 2 و 3) تفسير عياشى، ج 2، ص 210 ح 39.

[3] ( 2 و 3) تفسير عياشى، ج 2، ص 210 ح 39.

[4] معانى الاخبار.

[5] تفسير قمى، ج 1، ص 363. ط قم.

[6] تفسير عياشى، ج 2، ص 210 ح 38 و 40.

[7] تفسير عياشى، ج 2، ص 208، ح 28.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 478
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست