responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 270

كه انسان نفس را از ميل به شهوات و بديها تبرئه كند، و اگر انسان از دستورات و دعوت نفس بسوى زشتيها و شرور سرپيچى كند رحمت خدايى دستگيرش شده، و او را از پليديها منصرف و بسوى عمل صالح موفق مى‌نمايد.

و از همين جا معلوم مى‌شود كه جمله‌(إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي) دو تا فايده در بردارد:

يكى اينكه اطلاق جمله‌(إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ) را مقيد مى‌كند، و مى‌فهماند كه انجام كارهاى نيك هم كه گفتيم به توفيقى از ناحيه خداى سبحان است از كارهاى نفس مى‌باشد، و چنين نيست كه آدمى آنها را بطور اجبار و الجاء از ناحيه خداوند انجام دهد.

دوم اينكه اشاره مى‌كند كه اجتنابش از خيانت، رحمتى از ناحيه پروردگارش بود.

آن گاه رحمت خداى را هم تعليل نموده به اينكه: (إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ‌)- همانا پروردگارم بسيار بخشاينده و مهربان است و غفاريت خداى را هم بر رحمت او اضافه كرد، براى اينكه مغفرت، نواقص و معايب را كه لازمه طبع بشرى است مستور مى‌كند، و رحمت نيكيها و صفات جميله را نمايان مى‌سازد.

آرى مغفرت خداى تعالى هم چنان كه گناهان و آثار آن را محو مى‌كند، نقايص و آثار نقايص را هم از بين مى‌برد، هم چنان كه قرآن كريم فرمود:(فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ)[1] كه در اواخر جلد ششم اين كتاب در تفسير آن بيانى گذرانديم (كه حاصلش اين بود كه مغفرت در اينجا به محو نقيصه تعلق گرفته نه محو گناه).

و از جمله اشارات لطيفى كه در كلام يوسف (ع) آمده يكى اين است كه از خداى تعالى تعبير كرده به ربى- پروردگارم و اين تعبير را در سه جاى كلام خود تكرار نموده، يك جا فرموده:(إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ) يك جا فرموده:(إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي) در اينجا هم فرموده:(إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ) زيرا اين سه جمله‌اى كه كلمه ربى در آنها بكار رفته هر كدام به نوعى متضمن انعامى از پروردگار يوسف نسبت بخصوص وى بوده، و به همين جهت در ثناى بر او، او را بخودش نسبت داده و گفت: پروردگار من تا مذهب خود را كه همان توحيد است تبليغ نموده بفهماند بر خلاف مردم بت‌پرست آن روز، خداى تعالى را رب و معبود خود مى‌داند، و چون در جمله‌(وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي كَيْدَ الْخائِنِينَ) چنين نسبتى نبود لذا بجاى كلمه ربى كلمه اللَّه را آورد.

[سخن بعضى از مفسرين كه آيه:(ذلِكَ لِيَعْلَمَ ...) و(وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِي ...) را ادامه سخن همسر عزيز مصر دانسته‌اند و اشكال وارد بر آن‌]

و اما اينكه گفتيم بعضى از مفسرين دو آيه مورد بحث، يعنى‌


[1] سوره انعام آيه 145.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 270
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست