نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 242
اجازه دهد) و جمله(إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ) اشاره به همين نكته دارد.
و مفاد اين
جمله جاى هيچگونه ترديدى نيست، زيرا حكم در هر امرى كه تصور شود جز از ناحيه كسى
كه مالك و متصرف به تمام معناى در آن باشد صحيح و نافذ نيست و در تدبير امور عالم
و تربيت بندگان مالكى حقيقى و مدبرى واقعى جز خداى سبحان وجود ندارد، پس حكم هم به
حقيقت معناى كلمه منحصرا از آن اوست.
و اين جمله،
جمله مفيدى است كه هم نسبت به ما قبل خود و هم نسبت به ما بعد خود فايده مىدهد،
زيرا هر دو را با هم تعليل مىكند. اما فايدهاش نسبت به ما قبلش يعنى جمله(ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ) قبلا گذشت. و اما
فايدهاش نسبت به بعدش يعنى جمله(أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا
إِيَّاهُ) براى اينكه اين جمله طرف اثبات حكم را متضمن است، هم چنان كه جمله
قبل از آن طرف نفى حكم را متضمن بود، و مىفرمود:(ما
أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ) و جمله مورد بحث مىفهماند كه حكم خدا
در هر دو طرف نافذ است. پس كانه وقتى گفته شده: خداوند سلطان و برهانى بر آن
نفرستاده كسى پرسيده: پس در باره عبادت چه حكمى كرده؟ در جواب
گفته شده: خداوند امر كرده كه كسى را جز او نپرستيد و به همين منظور
جمله را فعليه آورده.
و معناى آيه-
و خدا داناتر است- اين است كه: شما به غير خدا نمىپرستيد مگر اسمايى بدون مسمى كه
وضعشان نكرده مگر خود شما و پدرانتان، بدون اينكه از ناحيه خداى سبحان برهانى بر
آن آمده باشد، و دلالت كند بر اينكه شفعائى هستند در درگاه خدا، و يا سهمى از
استقلال در تاثير دارند. آرى، چنين برهانى از ناحيه خدا نيامده تا براى شما مجوز
عبادت باشد و شما با پرستش آنها از شفاعتشان بهرهمند شويد، و يا از خيرات آنها
برخوردار و از شرشان ايمن گرديد.
[چرا دين
توحيد دين قيم است؟(ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ ...)]
و اما اينكه
فرمود:(ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ
لا يَعْلَمُونَ) اشاره است به توحيد و نفى شريكى كه قبلا بيان كرده بود. و
كلمه قيم به معناى قائم به امرى است كه در قيام خود و تدبير آن امر
قوى باشد. و يا به معناى كسى است كه قائم به پاى خود بوده دچار تزلزل و لغزش
نگردد. معناى آيه اين است كه: تنها دين توحيد است كه قادر بر اداره جامعه و سوقش
به سوى سر منزل سعادت است، و آن تنها دين محكمى است كه دچار تزلزل نگشته تمامى
معارفش حقيقت است و بطلان در آن راه ندارد، و همهاش رشد است و ضلالتى در آن يافت
نمىشود، و ليكن بيشتر مردم بخاطر انس ذهنى كه به محسوسات دارند، و به خاطر اينكه
در زخارف دنياى فانى فرو رفتهاند و در نتيجه سلامت دل و استقامت عقل را از دست
دادهاند،
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 242