نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 182
قصد او را كرد و
سوگند كه اگر يوسف برهان پروردگار خود را نديده بود او هم قصد زليخا را
مىكرد . نظير اينكه مىگوييم به خدا سوگند هر آينه او را مىزنم اگر
مرا بزند . علاوه، اگر معنايش آن بود كه ايشان در تقدير گرفتند جا داشت آيه
شريفه چنين باشد: و لقد همت به و هم بها و لو لا ان راى برهان ربه- زليخا
قصد يوسف را كرد، و يوسف قصد زليخا را كرد، و اگر برهان پروردگار خود را نديده بود
مرتكب مىشد . در حالى كه هيچ وجهى براى فصل (بدون واو) به نظر نمىرسد، و
سياق اجازه آن را نمىدهد.
[سخن
زمخشرى در توضيح و توجيه جمله:(وَ هَمَّ بِها لَوْ لا ...) و اشكال
آن]
2- از جمله
اقوالى كه در آيه گفتهاند اين است: مراد از هم بها قصد كردن يوسف (ع)
به ميل طبعى و تحريك شدن شهوت غريزى است. در كشاف گفته: اگر بگويى چگونه ممكن است
پيغمبرى قصد زليخا را بكند كه با وى به معصيت درآميزد؟ در جواب مىگويم: نفس يوسف
با ديدن آن وضع كه عقل و اراده هر بيننده را از بين مىبرد تنها متمايل شد كه با
او مخالطت كند، و شهوت جوانيش تحريك شد به حدى كه او را به صورت كسى در آورد كه
تصميم دارد عمل را انجام دهد، و خلاصه به حالتى درآورد شبيه حالت زليخا و
هم او، ولى يوسف با نگريستن به برهان پروردگارش شدت آن تحريك را شكست و اين
برهان همان ميثاقى است كه مكلفين را وادار به ترك محرمات مىكند.
آن گاه اضافه
مىكند: و اگر اين ميل شديد كه به خاطر شدتش هم ناميده شده در كار
نبود صاحبش به خاطر اينكه آن را به كار نبسته اين همه مدح نمىشد، چون بزرگى صبر
در برابر ابتلاء به قدر بزرگى آن ابتلاء است، هر قدر ابتلاء سختتر باشد، صابر در
برابر آن مستحق مدح بيشترى مىشود، و اگر هم يوسف مانند
هم زليخا توأم با تصميم بود خداوند تا اين پايه او را مدح نمىكرد كه از
مخلصينش بخواند.
ممكن هم هست
بگوييم معناى(وَ هَمَّ بِها) اين است كه نزديك
بود قصد او را كند هم چنان كه در محاورات خود مىگوييم اگر ترس از خدا نبود
مىكشتمش يعنى نزديك بود او را بكشم، كانه دست به كار كشتنش شدم ولى نكشتم.
سپس اضافه
كرده كه: اگر بگويى چرا جواب لو لا حذف شد تا جمله هم بها
بر آن دلالت كند؟ و چرا خود آن را جواب مقدم نگرفتى؟ در جواب مىگويم: براى اينكه
جواب لو لا مقدم بر آن نمىآيد، براى اينكه لو لا هم حكم
شرط را دارد، و شرط هميشه بايد در صدر كلام واقع شود، چون حرف شرط و دو جمله شرط و
جزا حكم يك كلمه را دارند، و معقول نيست بعضى از يك كلمه بر بعضى ديگر مقدم شود،
ولى مىشود بعضى از آن را به كلى حذف كرد، البته در صورتى كه دليلى بر محذوف دلالت
كند.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 182