نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 366
در رواياتى چند از
طرق شيعه و سنى نقل شده است، و سياق آيه شريفه(حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ
قُلْنَا احْمِلْ فِيها ...) خالى از
اين ظهور نيست كه فوران تنور، خود عذاب نبوده، بلكه ميعاد آن بوده، به عبارت
سادهتر اينكه از سياق، آن فهميده مىشود كه خداى تعالى قبلا به آن جناب خبر داده
بوده كه هر زمانى كه فلان تنور فوران كرد بدان كه نزول عذاب نزديك شده است.
و در همان
كتاب به سند خود از اسماعيل جعفى از امام ابى جعفر (ع) روايت آورده كه فرمود:
شريعت نوح (ع) تنها اين بوده كه خلق خدا را به يگانگى و اخلاص بپرستند، يعنى در
پرستش او هواهاى نفسانى و اهداف شيطانى را دخالت نداده و خدايان دروغين را از
خدايى خلع كنند، و اين شريعت، همان شريعت فطرت است، فطرتى كه خداى عز و جل مردم را
بر آن فطرت آفريده، و نيز خداى تعالى از آن جناب و از همه انبياء پيمان گرفته بود
كه تنها او را پرستيده و چيزى را شريك او نگيرند، و دستور به نماز و امر به معروف
و نهى از منكر و حلال و حرام داده بود، ولى احكام حدود و فرايض ارث برايش تشريع
نشده بود اين بود شريعت نوح (ع) و آن جناب نهصد و پنجاه سال در بين قومش زندگى
كرد، و آنان را سرى و علنى به شريعت خود دعوت فرمود، ولى زير بار نرفته و سركشى
كردند، در آخر به خداى تعالى شكوه كرد كه: رب انى(مَغْلُوبٌ
فَانْتَصِرْ)- پروردگارا من شكست خوردهام پس ياريم كن خداى متعال نيز به
وى وحى فرستاد كه(لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا
تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ) و اين وحى تصديق نظريه خود نوح است كه
عرضه داشته بود:(وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً) و چون كار
بدين جا كشيد خداى تعالى وحى فرستاد كه:(أَنِ اصْنَعِ
الْفُلْكَ)[1].
مؤلف: اين
روايت را عياشى نيز از جعفى نقل كرده،[2]
ولى سند آن را ذكر نكرده است، و ظاهر روايت اين است كه نوح (ع) دو نوبت قوم خود را
نفرين كرده يكى از آن دو نفرين كه همان نفرين نوبت اول يعنى:(فَدَعا
رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ) مىباشد، در سوره
قمر واقع شده، و دومى آن بعد از مايوس شدن نوح از ايمان آوردن قومش بوده، و در
سوره نوح واقع شده، آنجا كه عرضه مىدارد:(رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى
الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا
عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً).
و مرحوم صدوق
در كتاب معانى الاخبار به سند خود از حمران از امام ابى جعفر