نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 26
كيفر مىدهيم (13).
و سپس به
دنبال آنان شما را جانشين آنها در روى زمين قرار داديم تا بنگريم شما چگونه عمل
مىكنيد (14).
بيان آيات
بعد از آنكه
در آيات قبل دو اصل از اصول دعوت حقه اسلام يعنى توحيد و معاد را يادآور شد، و از
طريق عقل فطرى بر آن دو اصل استدلال كرد، و چند خبر هم از عاقبت ايمان و سرانجام
كفر به آن دو اصل را بيان نمود، اينك در اين آيات دو سؤال را مطرح نموده و از آن
پاسخ مىدهد، يكى اينكه چرا خداى تعالى منكرين اين دو اصل را با اينكه در ضلالت و
كور دلى خود ادامه مىدهند و سر به طغيان بر مىآورند اينقدر مهلتشان مىدهد؟ و
سؤال دوم اينكه علت ضلالت و طغيان آنان چيست (و با اينكه توحيد و معاد به طريق عقل
فطرى ثابت است چرا آن را نمىپذيرند؟).
در پاسخ از
اين دو سؤال مىفرمايد: جواب آن روشن است و جاى ابهامى در آن نيست، چون فرستادگان
خداى تعالى در هر زمانى آن را براى مردم با ادلهاى روشن بيان كردهاند، چيزى كه
هست شيطان اعمال اين اسرافگران را در نظرشان زينت داده، و در نتيجه از ياد قيامت
غافلشان ساخته است، و با اينكه انبياء بارها به يادشان آورده بودند باز آن را از
ياد بردند.
و اما اينكه
چرا خداى تعالى مهلتشان مىدهد و در نزول عذاب بر آنان عجله نمىكند؟ جوابش اين
است كه مىخواهد آنان را امتحان كند تا آنچه در باطن نهفته دارند به صورت گناه
بيرون بريزند، چون دنيا دار ابتلاء و امتحان است.
(وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ
...) تعجيل در هر چيز به معناى آوردن آن به سرعت و عجله است، و استعجال
به چيزى به معناى آن است كه بخواهيم چيزى به سرعت و عجله حاصل شود و كلمه
العمه به معناى حيرت شديد است.
و معناى آيه
اين است كه: اگر خداى تعالى در رساندن شر- كه همان عذاب است- به مردم عجله مىكرد،
همانطور كه خود مردم در رسيدن به خير و نعمت عجله مىكنند، هر آينه عذاب را بر
آنان نازل مىكرد و اجلشان را پايان مىداد و ليكن خداى تعالى در رساندن شر به
آنان عجله نمىكند، و اين منكرين معاد و خارجين از ربقه دين را هم چنان به حال
خودشان وا مىگذارد، تا با حيرت شديدترى به طغيان خود ادامه دهند.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 26