نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 78
مىبينيم كه همه آنها
به دو مسئله منتهى مىشوند، كه ديگر ابتدايىتر از آنها هيچ مسئلهاى نيست، و آن
دو مسئله ابتدايى و بديهى اين است كه 1- (هست و نيست در يك مورد با هم جمع
نمىشوند)، 2- (هست و نيست از يك مورد سلب نميشوند)، سادهتر آنكه ممكن نيست
موجودى هم باشد و هم نباشد، و نه باشد و نه نباشد.
دليل اين مطلب
آنست كه هيچ مسئله بديهى و يا علمى نيست، مگر آنكه در تماميتش محتاج باين دو قضيه
بديهى و اولى است، حتى اگر فرض كنيم كه در اين دو مسئله شك داريم، باز در همين شك
خود محتاج باين دو قضيه هستيم، چون ممكن نيست هم شك داشته باشيم و هم در عين حال
شك نداشته باشيم، و وقتى بداهت اين دو قضيه ثابت شد، هزاران مسئله تصديقى و علمى
كه ما محتاج به اثبات آنيم ثابت ميشود، مسائلى كه آدمى در نظريههاى علميش، و در
اعمالش محتاج بدانها است. آرى هيچ موقفى علمى و هيچ واقعهاى علمى پيش نميايد، مگر
آنكه تكيهگاه آدمى در آن موقف علم است، حتى آدمى شك خود را هم با علم تشخيص
ميدهد، و همچنين ظن خود، و يا جهل خود را، يك جا يقين دارد كه علم دارد، جايى ديگر
يقين دارد كه شك دارد، و جايى ديگر يقين دارد كه ظن دارد و جاى چهارم يقين دارد كه
نادان است.
تا بجايى رسيد دانش من
كه بدانم همى كه نادانم
مترجم پس
احتياج انسان در تمامى مواقف زندگيش بعلم، بدان حد است كه حتى در تشخيص علم و شك و
ظن و جهلش نيز محتاج بعلم است.
ولى مع الاسف
در عصر يونانيها جماعتى پيدا شدند، بنام سوفسطائيها، كه وجود علم را انكار كردند،
و گفتند اصلا بهيچ چيز علم نداريم، و در باره هر چيزى شك مىكردند، حتى در خودشان،
و در شكشان هم شك مىكردند، جمعى ديگر بنام شكاكها، كه مسلكى نزديك مسلك آنها
داشتند، از آنان پيروى نمودند، آنها هم وجود علم را از خارج از خود، و افكار خود،
يعنى ادراكات خود، نفى نموده، و براى خود ادلهاى تراشيدند.
اول اينكه
قوىترين و روشنترين علوم و ادراكات، (كه عبارتست از ادراكهاى حاصل از حواس ظاهرى
ما)، سرشار است از خطا و غلط، شعله آتشگردان را بصورت دائره مىبينيم، و حال آنكه
آن طور نيست، و از اين قبيل خطاها در حس بسيار است، دست خود از آب پنجاه درجه
حرارت در آورده در آب پانزده درجه حرارت فرو مىكنيم، بنظر آب سرد مىآيد، و دست
ديگرمان را از آب يخ در آورده، در همان آب فرو مىكنيم، داغ بنظر مىآيد، با اين
حال ديگر چطور ممكن است، نسبت بموجوداتى كه خارج از وجود ما است، علم پيدا كنيم، و
بان علم اعتماد هم بكنيم.
دوم اينكه ما
بهر چيز كه خارج از وجود ما است، بخواهيم دست بيابيم كه چيست؟ و چگونه
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 78