نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 637
خورد،- البته در
صورتى كه آن چيز عملى باشد كه انجام آن از ترك آن بهتر باشد[1]-،
در اين صورت بايد آن عمل خير را بجا بياورد و كفارهاى بر او نيست و اين سوگندها
از خطوات شيطان است.
مؤلف: احاديث
بطورى كه ملاحظه مىفرمائيد همه بر اين اساس است، كه مراد به خطوات شيطان اعمالى
باشد كه كسى بخواهد با انجام آن به خدا تقرب جويد در حالى كه مقرب نباشد، چون شرع
آن را معتبر نشمرده، هم چنان كه ما نيز در بيان سابق خود اين معنا را خاطر نشان
كرديم.
بله در خصوص
طلاق و امثال آن وجه ديگرى براى بطلان قسم هست و آن اين است كه در قسم و هر انشاء
ديگر، شرط كردن باعث بطلان است، چون تعليق با انشاء منافات دارد، و چون مسئله فقهى
است جاى بحثش اينجا نيست.
و مراد امام
از سوگند به غير خدا، آن سوگندى است كه شرع اثرى بر آن مترتب نكرده و يا آن سوگندى
است كه خدا خودش آن طور سوگند نخورده و هيچ حرمت و كرامتى برايش ثابت نشده است.
و در تفسير
مجمع البيان از امام باقر ع روايت كرده كه در ذيل جمله:(وَ مَثَلُ
الَّذِينَ كَفَرُوا، كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ) الخ،
فرموده: يعنى مثل كفار، در اين كه تو ايشان را بسوى ايمان مىخوانى، نظير مثل
چوپانى است كه گله خود را صدا مىزند با اينكه گله فقط صداى او را مىشنود ولى
سخنانش را نميفهمد.[2]
بحث اخلاقى
و اجتماعى
[ (در باره
رابطه عقائد و علوم با عمل و مسئله خرافه گرايى)]
آراء و
عقايدى كه انسان براى خود انتخاب مىكند، يا تنها افكارى نظرى است كه مستقيما و
بدون واسطه، هيچ ربطى به عمل ندارد، مانند رياضيات و طبيعيات و علوم ما وراء
الطبيعه و يا افكارى است عملى كه سر و كارش مستقيما با عمل است، مانند مسائل مربوط
به خوبى و بدى اعمال و اينكه چه عملى را بايد كرد؟ و چه عملى را نبايد كرد؟ در قسم
اول راه تشخيص افكار صحيح از افكار و عقايد ناصحيح، تنها پيروى علم و يقينى است كه
از راه برهان و يا حس دست ميدهد.
و در قسم دوم
راه منحصر در تجربه است، يعنى آن عملى را صحيح بدانيم كه ببينيم