نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 623
نيست هم چنان كه نفس
كافر كه ذاتا شقى است، اگر بخاطر تكرار كارهايى صالح صور حسنهاى بخود گرفت، آن
صور بالأخره از نفس زايل ميشود، چون محيط نفس با آن سازگار نيست و همه اين مطالب
(در آن صورت كه گفتيم: صورتها رسوخ نكرده باشد) روشن است.
و اما در
صورتى كه صورتهاى عارضه بر نفس، در نفس رسوخ كرده باشد، و در نتيجه صورت جديدى و
نوعيت تازهاى بنفس داده باشد، مثلا او را كه انسان بود و داراى صورت انسانيه بود،
بخيل كند كه چنين انسانى يك نوع جديدى از انسانيت است، همانطور كه ناطقه وقتى با
جنس حيوان ضميمه شود يك نوع حيوان درست مىكند كه نامش انسان است (و ناهقه اگر
ضميمه آن شود، نوعى ديگر درست مىكند بنام الاغ، و صاهله اگر ضميمهاش شود نوع
سومى بنام اسب و در نتيجه مىگوييم حيوان اگر ناطق باشد انسان است و اگر ناهق باشد
خر است و اگر صاهل باشد اسب است) همچنين صورتهاى نوعيهاى كه در اثر تكرار يك سنخه
عمل، در نفس پديد ميايد، اگر در نفس رسوخ كند، نوعيت جديدى به انسانها ميدهد،
مىگوييم انسان يا بخيل است يا سخى، يا شجاع است يا ترسو و همچنين) (مترجم).
و اين هم
معلوم است كه اين نوع يعنى انسان، نوعى است مجرد در نفس، و موجود مجرد دائمى
الوجود است، در نتيجه هر گناهى كه از او صادر شود، در صورتى كه نفس او سعيده باشد
و با گناه سنخيت نداشته باشد و خلاصه عوامل خارجى گناه را به گردنش گذاشته باشد،
در چنين صورتى وبال و عذاب آن گناهان را مىچشد و پاك ميشود، و از عذاب نجات
مىيابد و در صورتى كه نفس او شقى باشد و با گناه سنخيت داشته باشد در اينصورت هر
چند كه هر چه از چنين نفسى سر مىزند باذن خدا است و ليكن از آنجا كه گناهان بدون
قسر و فشار از او سر مىزند، چون نفس او نفسى گناه دوست است، لذا چنين نفسى دائما
در عذاب خواهد ماند.
و مثل چنين
انسانى كه دائما گرفتار و معذب به لوازم ملكات خويش است بوجهى مثل كسى است كه به
مرض ماليخوليا و يا مرض كابوس دائمى مبتلا شده كه دائما صورتهايى هول انگيز و
وحشتآور و زشت از قوه خياليهاش سر مىزند، چنين كسى همواره از آن صورتها فرار
مىكند و با آنها در جنگ و ستيز و بالأخره در عذاب است، با اينكه خود او اينصورتها
را درست ميكند و صدور آن از نفسش به قسر قاسر و به فشارى از خارج نيست، و سادهتر
بگويم:
كسى اين
صورتها را در نفس او مجسم نكرده، بلكه كار، كار نفس خود او است، و هر چند اين
صورتها با طبع مريض او سازگار نيست و از اين جهت كه خودش پديد آورنده آن صورتهاست،
متالم و ناراحت نيست، و لكن هر چه باشد بالأخره از آن صورتها رنج مىبرد و از آن
صورتها مىگريزد و مگر عذاب، غير آن چيزى است كه انسان قبل از ابتلاء بدان از آن
ميگريزد؟ و بعد از
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 623