نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 620
آنچه محبت دارد يا
فاعل است، (مانند دستگاه گوارش كه اگر غذا را دوست ميدارد، بدان جهت است كه كارش
هضم غذا است) و يا منفعل (مانند حب ذائقه و شامه و سامعه از مزه و بو و صداى خوش
كه همه از باب انفعال است) چيزى كه هست همانطور كه در داستان حب به غذا و ميوه
گفتيم، حب محب اولا و بالذات متعلق بفعل يا انفعال خود ميشود و ثانيا بالتبع متعلق
به هر چيزى ميشود كه با فعل يا انفعالش سر و كار دارد، و اين معنا در غير انسان و
حيوان هم اگر استكمالى در كار باشد و يا افاضه كمالى در بين باشد، نيز تصور دارد،
(البته افاضه كمال از افاضه كننده با شعور) (مانند محبتى كه روئيدنىها به نور
آفتاب دارند و نيز درختان جنگلى را مىبينيم كه براى رساندن خود به نور آفتاب مرتب
بلند ميشوند). و از همه مطالبى كه گذشت نتائج زير عايد ميشود،
[حب تعلقى
است خاص بين انسان و كمال او]
اول اينكه حب
عبارتست از تعلق و ارتباط وجودى بين محب و محبوب و يا به عبارتى انجذاب بين علت
مكمل و يا شبيه به آن، و بين معلول مستكمل و يا شبيه به آن، و چون حب عبارت از اين
است، لذا ما افعال خود را دوست ميداريم تا بوسيله آن استكمال كنيم و آنچه را هم كه
متعلق به افعال ماست دوست ميداريم تا آن را وسيله و ابزار كار خود كنيم، (مثال
استكمال اينكه، ما علم را كه فعل مغزى ما است، دوست ميداريم و به طفيل آن كتاب و
مدرسه و استاد را هم دوست ميداريم، و مثال شبه استكمال اينكه ما خانهسازى را براى
رفع حاجت از خانه دوست ميداريم و به طفيل آن يك دانه آجر را هم دوست داريم) و
بالأخره غذا و همسر و مالى كه در راه تهيه آن دو صرف مىكنيم و جاه و مقامى كه با
آن مال بدست مىآوريم، و منعمى كه به ما احسان مىكند و معلمى كه ما را درس ميدهد
و راهنمايى كه ما را هدايت مىكند و ناصرى كه ما را يارى ميدهد و متعلم و شاگردى
كه نزد ما درس ميخواند و خادمى كه ما را خدمت مىكند و هر مطيعى كه ما را اطاعت
مىكند و هر چيزى كه در مقابل خواسته ما رام است، همه اينها را دوست ميداريم، چيزى
كه هست محبت ما در بعضى از اقسام آن، طبيعى و در بعضى ديگر خيالى و موهوم و در
بعضى ديگر عقلى است.
[محبت
داراى مراتب مختلفى است و فقط به امور مادى تعلق نميگيرد]
دوم اينكه
محبت داراى مراتب مختلفى است و شدت و ضعف دارد، چون رابطهاى است وجودى- و وجود
خود حقيقتى است مشكك يعنى داراى مراتب- و معلوم است كه آن رابطه وجودى كه ميان علت
تامه با معلولش هست، با آن رابطه كه ميان علت ناقصه، با معلولش هست، يكسان و در يك
مرتبه نيست، به همين حساب آن كمالى كه بخاطر آن چيزى محبوب ما واقع ميشود، از جهت
ضرورى بودن و غير ضرورى بودن و نيز از جهت مادى بودن، مانند تغذى، و غير مادى
بودن، مانند علم، يكسان نيست و بلكه شدت و ضعف دارد.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 620