نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 553
دليلش هم خيلى روشن
است، چون علوم طبيعى كه قلمرو تاخت و تازش چهار ديوارى ماده و طبيعت است، تنها
ميتواند در اين چهار ديوارى تاخت و تاز كند، مثلا خواص موضوع خود (ماده) را جستجو
نموده احكامى كه از سنخ آن است كشف و استخراج نمايد، و يا خواص آلات و ادوات مادى
كه براى تكميل تجارب خود بكار مىبرد بيان كند و اما اينكه در پشت اين چهار ديوارى
چه مىگذرد و آيا چيزى هست يا نه؟ و اگر هست چه آثارى دارد؟ در اين باره نبايد
هيچگونه دخل و تصرفى و اظهار نظرى بنمايد نه نفيا و نه اثباتا.
چون نهايت
چيزى كه علوم مادى ميتواند در باره پشت اين ديوار بگويد اين است كه من چيزى نديدم،
و درست هم گفته چون نبايد ببيند، و اين نديدن دليل بر نبودن چيزى نيست، (و به همين
دليل اگر علوم مادى هزار برابر آنچه هست بشود، باز در چهار ديوارى ماده است) و در
داخل اين چهار ديوارى هيچ موجود غير مادى و خارج از سنخ ماده و حكم طبيعت، نيست تا
او ببيند.
و اگر ماديين
پا از گليم خود بيرون آورده، بخود جرأت دادهاند كه چنين آسان مجردات را منكر شوند
علتش اين است كه خيال كردهاند كسانى كه نفس مجرد را اثبات كردهاند، از ناآگاهى و
بى بضاعتى بوده، به آثارى از زندگى كه در حقيقت وظائف مادى اعضاى بدن است
برخوردهاند، و چون نتوانستهاند با قواعد علمى توجيهش كنند، از روى ناچارى آن را
به موجودى ما وراى ماده نسبت دادهاند و آن موجود مجرد فرضى را حلال همه مشكلات
خود قرار دادهاند.
و معلوم است
كه اين حلال مشكلات به درد همان روزهايى ميخورده كه علم از توجيه آن خواص و آثار
عاجز بوده و اما امروز كه علم به علل طبيعى هر اثر و خاصيتى پى برده، ديگر نبايد
بدان وقعى نهاد، نظير اين خيال را در باب اثبات صانع هم كردهاند.
و اين اشتباه
فاسدى است، براى اينكه قائلين به تجرد نفس، تجرد آن را از اين راه اثبات نكردهاند
و چنان نبوده كه آنچه از آثار و افعال بدنى كه علتش ظاهر بوده به بدن نسبت دهند، و
آنچه كه به علت ماديش پى نبردهاند به نفس مستند كنند، بلكه تمامى آثار و خواص
بدنى را به علل بدنى نسبت ميدهند، چيزى كه هست به بدن نسبت ميدهند بدون واسطه، و
به نفس هم نسبت ميدهند، اما بواسطه بدن، و آثارى را مستقيما به نفس نسبت ميدهند كه
نميشود به بدن نسبت داد، مانند علم آدمى به خودش و اينكه دائما خودش را مىبيند،
كه بيانش گذشت.
و اما اينكه
گفتند: (بلكه از آنجا كه مركز اعصاب مجموعهاى است كه توارد ادراكات در آن بسيار
سريع انجام ميشود و لذا هيچ آنى از آن غافل نمىمانيم الخ، سخنى است كه معناى
درستى ندارد و شهودى كه از نفس خود داريم، به هيچ وجه با آن منطبق نيست).
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 553