responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 540

ملك هم چنان كه براى همه روشن است، براى هيچ موجودى از موجودات استقلال باقى نمى‌گذارد و استقلال را منحصر در ذات خدا مى‌كند.

وقتى ملك عالم و ملك آسمانها و زمين و ملك آنچه در آنها است، از خدا باشد ديگر چه كسى از خود استقلال خواهد داشت؟ و ديگر چه كسى و به چه وجهى از خدا بى نياز تواند بود؟

هيچ كس و به هيچ وجه، براى اينكه هر كسى را كه تصور كنى، خدا مالك ذات او و صفات او و افعال او است و اگر براستى ما ايمان به اين حقيقت داشته باشيم، ديگر بويى از استقلال در خود و متعلقات خود سراغ مى‌كنيم؟! نه با پيدا شدن چنين ايمانى تمامى اشياء، هم ذاتشان و هم صفاتشان و هم افعالشان، در نظر ما از درجه استقلال ساقط ميشوند، ديگر چنين انسانى نه تنها غير خدا را اراده نميكند و نمى‌تواند غير او را اراده كند و نميتواند در برابر غير او خضوع كند، يا از غير او بترسد يا از غير او اميد داشته باشد يا به غير او به چيز ديگرى سر گرم شده و از چيز ديگرى لذت و بهجت بگيرد يا به غير او توكل و اعتماد نمايد و يا تسليم چيزى غير او شود و يا امور خود را به چيزى غير او وا بگذارد.

و سخن كوتاه اينكه: چنين كسى اراده نمى‌كند و طلب نمى‌نمايد، مگر وجه حق باقى را، حقى كه بعد از فناى هر چيز باقى است، چنين كسى اعراض نمى‌كند مگر از باطل، و فرار نمى‌كند جز از باطل، باطلى كه عبارت است از غير خدا، چون آنچه غير خداست فانى و باطل است، و دارنده چنين ايمانى براى هستى آن در قبال وجود حق كه آفريدگار اوست وقعى و اعتنايى نمى‌گذارد.

و نيز در كلام مجيدش آمده: ((اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ، لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‌)، اللَّه كه جز او معبودى نيست، اسمايى نيكو دارد)،[1] و نيز آمده: ((ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ، خالِقُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ)، اينك اللَّه است كه پروردگار شماست معبودى جز او كه خالق هر چيز است نيست)،[2] و نيز آمده: ((الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقَهُ‌)، خدايى را كه هر چه را آفريد نيكويش كرد)[3] و آمده كه: ((وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ‌)، همه وجوه در برابر حى قيوم خاضع است)[4]، و فرموده: ((كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ‌)، همه در طاعت وى‌اند)[5]، و فرموده: ((وَ قَضى‌ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ‌)، پروردگارت قضا رانده كه جز او را نپرستيد)[6] و نيز فرموده: ((أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ، أَنَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ)؟ آيا اين براى پروردگارت بس نيست، كه بر هر چيز ناظر است؟)[7] و نيز فرموده: ((أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ مُحِيطٌ)، آگاه باش كه او بر هر


[1]- سوره طه آيه 8

[2]- سوره انعام آيه 102

[3]- سوره سجده آيه 7

[4]- سوره طه آيه 111

[5]- سوره بقره آيه 116

[6]- سوره اسرى آيه 22- 23

[7]- سوره فصلت آيه 53

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 540
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست