responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 512

تفسير همين دو آيه (160 و 110) مطلب ديگرى مربوط باين بحث خواهد آمد.

بحث روايتى [ (در باره، فضيلت ذكر و مراد از آن)]

در فضيلت ذكر از طرق عامه و خاصه، روايات بسيارى وارد شده و بطرقى مختلف نقل شده، كه فرمودند: (ذكر خدا در هر حال خوب است).[1] و در كتاب عدة الداعى ميگويد: روايت شده كه روزى رسول خدا 6 بر ياران خود در آمد و فرمود: در باغهاى بهشت بگردش بپردازيد، پرسيدند: يا رسول اللَّه 6 باغهاى بهشت چيست؟ فرمود: مجالس ذكر، هم صبح و هم شام باين مجالس برويد و بذكر بپردازيد و هر كس دوست داشته باشد بفهمد چه منزلتى نزد خدا دارد، بايد نظر كند ببيند خدا چه منزلتى نزد او دارد، چون خداى تعالى بنده خود را به آن مقدار احترام مى‌كند كه بنده‌اش او را احترام كند.[2] و بدانيد كه بهترين اعمال شما و پاكيزه‌ترين آن نزد مالك و صاحبتان و نيز مؤثرترين اعمالتان، در رفع درجاتتان، و بالأخره بهترين چيزى كه آفتاب بر آن مى‌تابد، ذكر خداى تعالى است، چه خود او از خودش خبر داده و فرموده: (من همنشين كسى هستم كه ذكرم كند و بيادم باشد، و نيز فرموده:(فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ)، مرا ياد آوريد تا شما را با نعمتم ياد آورم، مرا بياد آوريد با اطاعت و عبادت تا شما را ياد آورم، با نعمت‌ها و احسان و راحت و رضوان.

و در محاسن و دعوات راوندى، از امام صادق ع روايت كرده‌اند كه فرمود:

خداى تعالى مى‌فرمايد: كسى كه مشغول بذكر من باشد و ذكرم او را از درخواست حاجتش باز بدارد، من باو بهتر از آنچه بخواهد ميدهم.[3] و در معانى الاخبار از حسين بزاز روايت كرده كه گفت: امام صادق ع به من فرمود: آيا ميخواهى تو را از مهمترين وظيفه‌اى كه خدا بر خلق خود واجب كرده خبر دهم؟ عرضه داشتم: بله، فرمود: اول انصاف دادن به مردم، به اينكه با مردم آن طور رفتار كنى كه دوست ميدارى با تو رفتار كنند و دوم مواسات با برادران دينى و ياد خدا در هر موقف، البته منظورم از ذكر خدا، سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر نيست، هر چند كه اين نيز از مصاديق آنست، ولى منظورم اين است كه در هر جا كه پاى اطاعت خدا به ميان مى‌آيد، بياد خدا باشى و اطاعتش كنى، و هر جا معصيت خدا پيش آيد، بياد او باشى و آن را ترك كنى.[4]


[1]- اصول كافى ج 2 ص 498 باب 22

[2]- عدة الداعى ص 238 حديث 17

[3]- محاسن برقى ج 1 ص 39 حديث 43

[4]- معانى الاخبار ص 192 حديث 3

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 512
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست