نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 468
ترجمه آيات
يهوديان
گفتند يهودى شويد تا راه يافته باشيد و نصارى گفتند نصارى شويد تا راه يافته شويد
بگو بلكه ملت ابراهيم را پيروى مىكنم كه دينى ميانه است و خود او هم از مشركين
نبود (135).
بگوئيد به
خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و
اسباط نازل شده و به آنچه به موسى و عيسى دادند و به آنچه انبياء از ناحيه
پروردگارشان داده شدند، و خلاصه به همه اينها ايمان داريم و ميانه اين پيغمبر و آن
پيغمبر فرق نمىگذاريم و ما در برابر خدا تسليم هستيم (136).
اگر ايمان
آورند به مثل آنچه شما بدان ايمان آورديد كه راه را يافتهاند و اگر اعراض كردند
پس بدانيد كه مردمى هستند گرفتار تعصب و دشمنى و بزودى خدا شر آنان را از شما
مىگرداند و او شنوا و دانا است (137).
بگوئيد ما
رنگ خدايى بخود مىگيريم و چه رنگى بهتر از رنگ خداست و ما تنها او را عبادت
ميكنيم (138).
بگو آيا با
ما در باره خدا بگو مگو ميكنيد كه پروردگار ما و شما هر دو است؟ و با اينكه اعمال
شما براى خودتان و اعمال ما براى خودمان است و ما در عمل براى او خالصيم (139).
و يا
مىگوئيد ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط يهودى و يا نصرانى بودند؟ اگر
اين را بهانه كرده بودند در پاسخشان بگو آيا شما داناتريد و يا خدا؟، و چه كسى
ستمگرتر است از كسى كه شهادتى را كه از ناحيه خدا نزد خود دارد كتمان كند و خدا از
آنچه ميكنيد غافل نيست (140).
بهر حال آنها
امتى بودند و رفتند هر چه كردند براى خود كردند و شما هم هر چه كرديد براى خود
مىكنيد و شما از آنچه آنها كردند بازخواست نمىشويد (141)
بيان [دين
حق يكى و آن هم اسلام بوده]
(وَ
قالُوا كُونُوا هُوداً أَوْ نَصارى تَهْتَدُوا) الخ، خداى تعالى بعد
از آنكه بيان كرد: كه دين حق كه اولاد ابراهيم از اسماعيل و اسحاق و يعقوب و
فرزندان وى بر آن دين بودند اسلام بود، و خود ابراهيم هم آن را دين حنيف خود داشت،
[علت دسته
بندىهاى دينى و پيدايش انحرافات مذهبى]
اينك در اين
آيه نتيجه مىگيرد كه اختلاف و انشعابهايى كه در بشر پيدا شده، دستهاى خود را
يهودى، و دستهاى ديگر مسيحى خواندند، همه ساختههاى هوى و هوس خود بشر است، و
بازيگريهايى است كه خود در دين ابراهيم كردهاند، و دشمنىهايى كه با هم داشتند به
حساب خدا و دين او گذاشتند.
و در نتيجه
طائفههاى مختلف و احزابى دينى و متفرق گشتند، و رنگ هوى و هوسها و اغراض و مطامع
خود را بدين خداى سبحان يعنى دين توحيد زدند، با اينكه دين بطور كلى يكى بود، هم
چنان كه معبودى كه به وسيله دين عبادت مىشود يكى است، و آن دين ابراهيم است، و
بايد مسلمين به آن دين تمسك جويند، و شقاق و اختلاف اهل كتاب را پيروى ننموده، آن
را براى خود اهل كتاب بگذارند.
توضيح اينكه
يكى از آثار طبيعى بودن زندگى زمينى و دنيوى، اين است كه اين زندگى در
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 468