نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 459
[معناى صلاح نفس و
صلاح ذات و مراد از صالحين در قرآن]
اين بود
معناى صلاح عمل، و اما معناى صلاح نفس، و صلاح ذات، ببينيم از قرآن در باره آن چه
استفاده مىكنيم؟ يك جا مىفرمايد: ((وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ
فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ، مِنَ النَّبِيِّينَ، وَ
الصِّدِّيقِينَ، وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ، وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً)، و كسى كه
خدا و رسولش را اطاعت كند، اينچنين اشخاص با آن كسانى محشورند كه خدا بر آنان
انعام فرمود، از انبياء، و صديقين و شهداء و صالحين كه نيكو رفقايى هستند).[1] جاى ديگر فرموده: ((وَ
أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا، إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ)، ما ايشان
را در رحمت خود داخل كرديم بدان جهت كه از صالحان بودند)[2]
و نيز از سليمان ع حكايت كرده كه گفت ((وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي
عِبادِكَ الصَّالِحِينَ) مرا برحمت خودت داخل در بندگان صالحت كن)[3] و در جايى ديگر مىفرمايد:(وَ
لُوطاً آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً)- تا جمله-(وَ أَدْخَلْناهُ
فِي رَحْمَتِنا، إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ)).[4]
آنچه مسلم است اين است كه مراد از صالحين در اين آيات، مطلق هر كس كه صلاحيت رحمت
عامه الهيه، و رحمت واسعه او را دارد، نيست، چون صلاحيت اين رحمت را تمامى موجودات
دارند، ديگر معنا ندارد نامبردگان در اين آيات را بداشتن چنين صلاحيتى بستايد.
و نيز مراد،
كسانى كه صلاحيت رحمت خاص به مؤمنين را دارند، نيست، چون هر چند بحكم آيه: ((وَ
رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ)، رحمت من
همه چيز را فرا گرفته، و بزودى همه آن را بكسانى اختصاص مىدهم كه پرهيز كارى
داشتند).[5] رحمت دوم
خاص است، و لكن صالحان از متقيان خصوصىترند، زيرا در ميانه طائفه مؤمن و متقى
افراد انگشتشمارى صالحند، پس رحمت خاص متقين نمىتواند آن رحمتى باشد كه صالحان
شايستگى آن را دارند، و حتما بايد رحمتى مهمتر از آن باشد.
و اين هم از
قرآن كريم مسلم است، كه بعضى از رحمتها را خاص بعضى از افراد مىداند، و
مىفرمايد: ((يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ)، خدا رحمت خود را
بهر كس بخواهد اختصاص ميدهد)،[6].
و نيز مراد
از صالحين مطلق هر كسى كه صلاحيت ولايت، و قرار گرفتن در تحت سرپرستى خدا را دارد،
نمىباشد، براى اينكه هر چند اين خصيصه از رحمت خاص قبلى خصوصىتر است، و هر چند
صالحان نيز در تحت چنين ولايتى از خدا هستند، و خدا متولى