responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 406

حال به الفاظ آيه برميگرديم.

[امتحان جز با برنامه‌اى عملى صورت نمى‌گيرد و كلمات مبين آن است‌]

(وَ إِذِ ابْتَلى‌ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ) الخ، كلمه (ابتلاء) و بلاء يك معنى دارد، اگر بخواهى بگويى: من فلان را با فلان عمل و يا پيش آوردن فلان حادثه امتحان كردم، هم ميتوانى بگويى: (ابتليته بكذا)، و هم مى‌توانى بگويى (بلوته بكذا) و اثر اين امتحان اين است كه صفات باطنى او را از قبيل اطاعت و شجاعت و سخاوت و عفت و علم و مقدار وفاء، و نيز صفات متقابل اين نامبرده را ظاهر سازد.

و بهمين جهت امتحان، جز با برنامه‌اى عملى صورت نمى‌گيرد، عمل است كه صفات درونى انسان را ظاهر مى‌سازد، نه گفتار، همان طور كه ممكنست درست و راست باشد، ممكن هم هست دروغ و خلاف واقع باشد، هم چنان كه در آيه:(إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ)[1] و آيه:

(إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ)[2] امتحان با عمل صورت گرفته.

اين را بدان جهت مى‌گوئيم، كه اگر در آيه مورد بحث امتحان ابراهيم را بوسيله كلمات دانسته، بفرضى كه منظور از كلمات الفاظ بوده باشد، باز بدان جهت است كه الفاظ وظائف عملى براى آن جناب معين ميكرده، و از عهد و پيمانها و دستور العمل‌ها حكايت مى‌كرده، هم چنان كه در آيه: ((وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً) به مردم نكو بگوئيد) منظور از گفتن، معاشرت كردن است، ميخواهد بفرمايد: با مردم به نيكى معاشرت كنيد.[3]

[مراد از كلمة اللَّه در قرآن‌]

(بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ) كلمات جمع است و كلمه هر چند در قرآن كريم بر موجودات و اعيان خارجى اطلاق شده، نه بر الفاظ و اقوال، مانند: ((بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ‌)، و كلمه‌اى از او كه نامش عيسى بن مريم بود)[4] و لكن همين نيز بعنايت قول و لفظ است، باين معنا كه ميخواهد بفرمايد: مسيح ع با كلمه و قول خدا كه فرمود: (كن) خلق شده، هم چنان كه فرمود: ((إِنَّ مَثَلَ عِيسى‌ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ، ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ‌)، مثل عيسى نزد خدا، مثل آدم است كه او را از خاك بيافريد، و سپس فرمود: (بباش پس موجود شد).[5] و اين نه تنها در داستان مسيح است، بلكه هر جا كه در قرآن لفظ كلمه را بخدا نسبت داده، منظورش همين قول‌(كُنْ فَيَكُونُ) است، مانند آيه: ((وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ‌)، كسى كلمات خدا را تغيير نمى‌تواند دهد)[6] و آيه: ((لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ‌)، تبديلى براى كلمات خدا نيست)[7] و آيه:


[1]- قلم- 17

[2]- بقره 249

[3]- بقره- 83

[4]- آل عمران- 45

[5]- آل عمران- 59

[6]- انعام- 34

[7]- يونس- 64

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 406
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست