responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 324

اينكار را كرده و مى‌كنند، و بين اينكه اصلا از اوصاف جمال خداوندى، هيچ چيز را نفهمند، و اوصاف جمال او را باوصاف سلبى ارجاع داده، بگويند: الفاظى كه اوصاف خدا را بيان مى‌كند، در حق او باشتراك لفظى استعمال ميشود، و اينكه مى‌گوييم: خدا موجودى است، ثابت، عالم، قادر، حى، وجود و ثبوت و علم و قدرت و حيات او معنايى دارد، كه ما نمى‌فهميم، و نمى‌توانيم بفهميم، ناگزير بايد معانى اين كلمات را به امورى سلبى ارجاع دهيم، يعنى بگوئيم: خدا معدوم، و زايل، و جاهل، و عاجز، و مرده، نيست، اينجا است كه صاحبان بصيرت بايد عبرت گيرند، كه انس بماديات كار آدمى را بكجا مى‌كشاند؟ چون اين طرز فكر از اينجا سر در مى‌آورد كه بخدايى ايمان بياورند، كه اصلا او را درك نكنند، و خدايى را بپرستند كه او را نشناسند، و نفهمند، و ادعايى كنند كه نه خودشان آن را تعقل كرده باشند، و نه احدى از مردم.

با اينكه دعوت دينى با معارف حقه خود، بطلان اين اباطيل را روشن كرده، از يك سو به عوام مردم اعلام داشته: در ميان دو اعتقاد باطل تشبيه و تنزيه سخن حق و لب حقيقت را رعايت كنند، يعنى در باره خداى سبحان اينطور بگويند: كه او چيزى است، نه چون چيزهاى ديگر، و او علمى دارد، نه چون علوم ما، و قدرتى دارد، نه چون قدرت ما، و حياتى دارد، نه چون حيات ما، اراده مى‌كند، اما نه چون ما، و سخن ميگويد: ولى نه چون ما با باز كردن دهان.

و از سوى ديگر بخواص اعلام داشته: تا در آياتش تدبر و در دينش تفقه كنند، و فرموده:

((هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ، وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ؟ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ‌)، آيا آنان كه ميدانند، برابرند با كسانى كه نميدانند؟ نه، تنها كسانى متذكر ميشوند كه صاحبان عقلند).[1] و از سوى ديگر در تكاليف، طائفه عوام، و طائفه خواص، را يكسان نگرفته، و بيك جور تكاليف را متوجه ايشان نكرده، و اين است وضع تعليم آن دينى كه بايشان و در حق ايشان نازل شده، مگر آنكه اصلا كارى با دين نداشته باشند، و گر نه اگر بخواهند دين خداى را محفوظ نگه بدارند، راه براى همه هموار است.

*(وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ، إِلَّا أَمانِيَّ) كلمه (امى) بمعناى كسى است كه قادر بر خواندن و نوشتن نباشد، كه اگر بخواهيم با زبان روز ترجمه‌اش كنيم، بچه‌نه‌نه ميشود، و از اين جهت چنين كسانى را (امى- بچه‌نه‌نه)، خوانده‌اند، كه مهر و عاطفه مادرى باعث شده كه او را از فرستادن بمدرسه باز بدارد، و در نتيجه از تعليم و تربيت استاد محروم بماند، و تنها مربى او همان مادرش باشد.


[1]- سوره زمر آيه 9

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 324
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست