responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 268

آيه بدان شهادت ميدهد.

و اما آيه‌(قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً، إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ، وَ أَنِيبُوا إِلى‌ رَبِّكُمْ)،[1] تا آخر آيات بعدش، هر چند كه نهى از نوميدى از رحمت تشريعى خداست، بقرينه جمله‌(أَسْرَفُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ)، كه بروشنى مى‌فهماند قنوط و نوميدى در آيه راجع برحمت تشريعى، و از جهت معصيت است، و بهمين جهت خداى سبحان وعده آمرزش گناهان را بطور عموم، و بدون استثناء آورد.

و لكن دنبال آيه جمله: ((وَ أَنِيبُوا إِلى‌ رَبِّكُمْ‌)، و جملات بعدى) را آورده كه به توبه و اسلام و عمل به پيروى امر مى‌كند، و مى‌فهماند كه منظور آيه اين است كه بنده‌اى كه بخود ستم كرده، نبايد از رحمت خدا نوميد شود، ما دام كه ميتواند توبه كند، و اسلام آورد، و عمل صالح كند، از اين راه‌هاى نجات استفاده كند.

پس در آيه نامبرده رحمت خدا مقيد بقيود نامبرده شد، و مردم را امر مى‌كند كه باين رحمت مقيد خدا، دست بياويزند، و خود را نجات دهند، و معلوم است كه اميد رحمت مقيد مانند اميد رحمت مطلق و عام نيست، و آن رحمتى كه خدا به پيامبرش وعده داده، رحمت عمومى و مطلق است، چون آن جناب را (رحمة للعالمين) خوانده، و اين وعده مطلق را در آيه:(وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌)، به پيامبر گراميش داده، تا او را دلخوش و شادمان كند.

توضيح اينكه آيه شريفه در مقام منت نهادن است، و در آن وعده‌اى است خاص برسولخدا 6، و در سراسر قرآن، خداى سبحان احدى از خلايق خود را هرگز چنين وعده‌اى نداده، و در اين وعده اعطاء خود را بهيچ قيدى مقيد نكرده، وعده اعطايى است مطلق، البته وعده‌اى نظير اين به دسته‌اى از بندگان خود داده، كه در بهشت بانها بدهد، و فرموده: ((لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ‌)، ايشان نزد پروردگار خود در بهشت هر چه بخواهند دارند)[2] و نيز فرموده: ((لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها، وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ)، ايشان در بهشت هر چه بخواهند دارند، و نزد ما بيش از آنهم هست)[3]، كه مى‌رساند آن دسته نامبرده در بهشت چيزهايى ما فوق خواست خود دارند.

و معلومست كه مشيت و خواست به هر خيرى و سعادتى تعلق مى‌گيرد، كه بخاطر انسان خطور بكند، معلوم ميشود در بهشت از خير و سعادت چيزهايى هست كه بر قلب هيچ بشرى خطور نميكند، هم چنان كه فرمود: ((فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ‌)، هيچ كس نميداند كه چه چيزها كه مايه خوشنودى آنان است، بر ايشان ذخيره كرده‌اند)[4].


[1]- سوره زمر آيه 54

[2]- سوره شورى آيه 22

[3]- سوره ق آيه 35

[4]- سوره سجده آيه 17

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 268
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست