نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 237
آيه: ((قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ
الْأَرْضِ الْغَيْبَ)، بگو در آسمانها و
زمين هيچ كس غيب نميداند)[1]، و آيه: ((وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ، لا
يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ)، نزد اوست كليدهاى
غيب، كه كسى جز خود او از آن اطلاع ندارد)[2]،
و از دسته دوم مانند آيه: ((عالِمُ
الْغَيْبِ، فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً، إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ
رَسُولٍ)، خدا عالم غيب است واحدى
را بر غيب خود مسلط نميسازد، مگر كسى از فرستادگانش كه او را پسنديده باشد)[3].
و هم چنين
نسبت ميانه آن دو دسته آيات شفاعت، نظير نسبتى است كه ميان دو دسته آيات راجع
بمرگ، و نيز دو دسته آيات راجعه بخلقت و رزق، و تاثير، و حكم، و ملك، و امثال
آنست، كه در اسلوب قرآن بسيار زياد ديده ميشود، يك جا مرگ بندگان، و خلقتشان، و
رزقشان، و ساير نامبردهها را بخود نسبت ميدهد، و جايى ديگر براى غير خود اثبات
مىكند، و قيد اذن و مشيت خود را بر آن اضافه مىنمايد.
[اثبات
شفاعت براى غير خدا، به اذن خدا نه مستقلا]
و اين اسلوب
كلام، بما مىفهماند كه بجز خداى تعالى هيچ موجودى بطور استقلال مالك هيچ يك از
كمالات نامبرده نيست، و اگر موجودى مالك كمالى باشد، خدا باو تمليك كرده، حتى قرآن
كريم در قضاهاى رانده شده بطور حتم، نيز يك نوع مشيت را براى خدا اثبات مىكند،
مثلا مىفرمايد: ((فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا، فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ
وَ شَهِيقٌ، خالِدِينَ فِيها، ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ، إِلَّا ما شاءَ
رَبُّكَ، إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ* وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا،
فَفِي الْجَنَّةِ، خالِدِينَ فِيها، ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ، إِلَّا
ما شاءَ رَبُّكَ، عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ)، اما كسانى كه شقى شدند، پس در آتشند،
و در آن زفير و شهيق (صداى نفس فرو بردن و برآوردن) دارند، و جاودانه در آن هستند
ما دام كه آسمانها و زمين برقرار است مگر آنچه پروردگارت بخواهد كه پروردگارت هر
چه اراده كند فعال است و اما كسانى كه سعادتمند شدند، در بهشت جاودانه خواهند بود،
ما دام كه آسمانها و زمين برقرار است مگر آنچه پروردگارت بخواهد- عطائى است قطع
نشدنى)[4]، ملاحظه
مىفرمائيد كه سعادت و شقاوت و خلود در بهشت و دوزخ را با اينكه از قضاهاى حتمى او
است، و مخصوصا در باره خلود در بهشت صريحا فرموده: عطائى است قطع نشدنى، اما در
عين حال اين قضاء را طورى نرانده كه العياذ باللَّه دست بند بدست خود زده باشد،
بلكه باز سلطنت و ملك خود را نسبت بان حفظ كرده، و فرموده: (پروردگارت بآنچه اراده
كند فعال است)، يعنى هر چه بخواهد مىكند[5].