نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 174
براى اينكه اين موجود
چند وجبى، علاوه بر اينكه با ساير موجودات طبيعى اختلاط و آميزش دارد، و چون آنها
قرب و بعد، و اجتماع و افتراق دارد، و براى رسيدن بمقاصد ساده طبيعيش در آنها
تصرفاتى ساده دارد، از آنجا كه مجهز بفكر و ادراك است، تصرفاتى عجيب نيز دارد، كه ساير
موجودات آن گونه تصرفات را ندارند، آرى او ساير موجودات را تجزيه مىكند، و اجزائش
را از هم جدا ميسازد، و از تركيب چند موجود طبيعى چيزها درست مىكند، موجود درستى
را فاسد، و فاسد را درست مىكند، بطورى كه هيچ موجودى نيست مگر آنكه در تحت تصرف
انسان قرار مىگيرد، زمانى آنچه طبيعت از ساختنش عاجز است، او براى خود ميسازد، و
كار طبيعت را مىكند، و زمانى ديگر براى جلوگيرى از طبيعت بجنگ با آن برمىخيزد.
و كوتاه سخن
آنكه: انسان براى هر غرضى كه دارد از هر چيزى استفاده مىكند، و آن را بخدمت خود
مىگيرد، و لا يزال گذشت زمان هم اين موجود عجيب را در تكثير تصرفات، و عميقتر
ساختن نظريههايش تاييد مىكند، تا آنكه خداوند با كلمات خود حق را محقق سازد، و
صدق كلام عزيزش را كه فرمود: ((وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ
ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً مِنْهُ)، براى شما آنچه در آسمانها و آنچه در زمين
است مسخر كرد، در حالى كه همهاش از اوست)،[1]
نشان دهد، و همچنين صدق آن گفتار ديگرش را، كه فرمود: ((ثُمَّ اسْتَوى
إِلَى السَّماءِ)، سپس باسمان بپرداخت)،[2] چون با در
نظر گرفتن اينكه اين كلام در مقام امتنان است، از آن بر مىآيد كه استواء خدا بر
آسمان نيز براى انسان بوده، و اگر آن را هفت آسمان قرار داد، نيز بخاطر اين موجود
در دانه بوده است، (در اينجا خواننده عزيز را سفارش مىكنم در اين باره بيشتر دقت
بفرمايد).
[صراط
انسان در مسير وجودش و وسعت شعاع عمل او در عالم]
پس صراط
انسان در مسير وجودش را فهميديم، و اين وسعت شعاع عمل انسان در تصرفاتش در عالم
كون، همان است كه خداى سبحان نيز آن را بيان نموده، كه از كجا آغاز ميشود، و بكجا
ختم مىگردد؟.
[مبدأ حيات
دنيوى انسان]
چيزى كه هست
قرآن كريم همانطور كه احيانا مبدأ حيات دنيوى انسان را كه از آن شروع نموده، عالم
طبيعت و كون شمرده، و هستيش را مرتبط با آن معرفى مىكند، در عين حال آن را مرتبط
با پروردگار متعال نيز ميداند، و مىفرمايد: ((وَ قَدْ
خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ، وَ لَمْ تَكُ شَيْئاً)، من تو را از پيش
آفريدم، در حالى كه چيزى نبودى)،[3] و نيز
مىفرمايد: ((إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ)، بدرستى كه او است
كه آغاز مىكند، و در خاتمه برمىگرداند).[4]
پس انسان كه مخلوقى است تربيت يافته در گهواره تكوين، و از پستان صنع و ايجاد