نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 147
اگر خدا ميخواست همه
مردم را هدايت مىكرد)[1] و نيز
فرموده(يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ
وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ)[2] و باز فرموده ((وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ) و در شما خواستى پيدا نميشود، مگر آنكه خدا
خواسته باشد)،[3] و نيز
فرموده: ((لا يُسْئَلُ عَمَّا
يَفْعَلُ، وَ هُمْ يُسْئَلُونَ)، باز
خواست نميشود از آنچه مىكند، بلكه ايشان باز خواست ميشوند).[4]
پس بنا بر اين خداى تعالى متصرفى است كه در ملك خود هر چه بخواهد مىكند، و غير او
هيچكس اين چنين مالكيتى ندارد، باز مگر باذن و مشيت او، اين آن معنايى است كه
ربوبيت او آن را اقتضاء دارد.
[معيارها و
اساس قوانين عقلايى معيار و اساس احكام و قوانين شرعى است]
اين معنا
وقتى روشن شد، از سوى ديگر مىبينيم كه خداى تعالى خود را در مقام تشريع و
قانونگذارى قرار داده، و در اين قانونگذارى، خود را عينا مانند يكى از عقلا بحساب
آورده، كه كارهاى نيك را نيك ميداند، و بر آن مدح و شكر مىگذارد، و كارهاى زشت را
زشت دانسته، بر آن مذمت مىكند، مثلا فرموده: ((إِنْ تُبْدُوا
الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ)، اگر صدقات را آشكارا بدهيد خوب است)،[5] و نيز فرموده: ((بِئْسَ
الِاسْمُ الْفُسُوقُ)، فسق نام زشتى است)،[6]
و نيز فرموده: كه آنچه از قوانين براى بشر تشريع كرده، بمنظور تامين مصالح انسان،
و دورى از مفاسد است، و در آن رعايت بهترين و مؤثرترين راه براى رسيدن انسان
بسعادت، و جبران شدن نواقص شده است، و در اين باره فرموده: ((إِذا دَعاكُمْ
لِما يُحْيِيكُمْ)، دعوت خدا را بپذيريد، وقتى شما را بچيزى ميخواند كه زندهتان
مىكند)،[7] و نيز
فرموده: ((ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ)، اين براى
شما بهتر است اگر علم داشته باشيد)،[8] و نيز
فرموده: ((إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ)، (تا آنجا
كه مىفرمايد)(وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ)، خدا بعدل و
احسان امر مىكند، و از فحشاء و منكر و ظلم نهى مىنمايد)،[9]
و نيز فرموده: ((إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ)، خدا بكارهاى زشت
امر نمىكند)،[10] و آيات
بسيارى از اين قبيل.
و اين در
حقيقت امضاء روش عقلاء در مجتمع انسانى است، ميخواهد بفرمايد: اين خوب و بدها، و
مصلحت و مفسدهها، و امر و نهىها، و ثواب و عقابها، و مدح و ذمها، و امثال
اينها، كه در نزد عقلاء دائر و معتبر است، و اساس قوانين عقلايى است، همچنين اساس
احكام شرعى كه خدا مقنن آنست، نيز هست.