نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 115
به اينكه در حق
افتراق و تفرقه و پراكندگى نيست، باز در آيه ((وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ
سَبِيلِهِ)، راهها را دنبال مكنيد،
كه از راه او متفرقتان ميسازد)[1]، نظر كن،
كه راه خدا را يكى دانسته، و راههاى ديگر را متعدد، و متفرق، و تفرقه آور دانسته
است.
حال كه امر
بدين منوال است، يعنى ميان اجزاء حق اختلاف و تفرقه نيست، بلكه همه اجزاء آن با
يكدگر ائتلاف دارند، قرآن كريم هم كه حق است، قهرا اختلافى در آن ديده نميشود، و
نبايد ديده شود، چون حق است، و حق يكى است، و اجزاءش يكدگر را بسوى خود مىكشند، و
هر يك ساير اجزاء را نتيجه ميدهد، هر يك شاهد صدق ديگران، و حاكى از آنها است.
و اين از
عجائب امر قرآن كريم است، براى اينكه يك آيه از آيات آن ممكن نيست بدون دلالت و بى
نتيجه باشد، و وقتى يكى از آيات آن با يكى ديگر مناسب با آن ضميمه ميشود، ممكن
نيست كه از ضميمه شدن آن دو نكته بكرى از حقايق دست نيايد، و همچنين وقتى آن دو
آيه را با سومى ضميمه كنيم مىبينيم كه سومى شاهد صدق آن نكته ميشود.
و اين خصوصيت
تنها در قرآن كريم است، و بزودى خواننده عزيز در اين كتاب در خلال بياناتى كه ذيل
دسته از آيات ايراد مىكنيم، باين خاصه بر خواهد خورد، و نمونههايى از آن را
خواهد ديد، اما حيف و صد حيف كه اين روش و اين طريقه از تفسير از صدر اسلام متروك
ماند، و اگر از همان اوائل اين طريقه تعقيب ميشد، قطعا تا امروز چشمههايى از
درياى گواراى قرآن جوشيده بود، و بشر بگنجينههاى گرانبهايى از آن دست يافته بود.
پس خيال
مىكنم كه تا اينجا اشكالى كه كرده بودند جواب داده شد، و بطلانش از هر دو جهت
روشن گرديد، هم روشن شد كه منافات ندارد انسان، واضع لغت باشد، و در عين حال قرآنى
نازل شود كه خود وضع كننده لغت عرب را از آوردن مثل آن عاجز سازد، و هم روشن گرديد
كه ممكن است از ميان قالبها و تركيبهاى لفظى، چند تركيب، معجزه باشد، و اينكه در
جهت اولى گفتند: سازنده لغت عرب انسان است، چطور ممكن است كتابى عربى او را عاجز
كند؟ باطل است، و اينكه در جهت دوم گفتند بفرضى هم كه از ميان تركيبات يك تركيب
معجزه در آيد نيز باطل است.
معجزه در
قرآن بچه معنا است؟ و چه چيز حقيقت آن را تفسير مىكند؟
هيچ شبههاى
نيست در اينكه قرآن دلالت دارد بر وجود آيتى كه معجزه باشد، يعنى خارق