responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 16  صفحه : 265

این است که به مردم حکومت کنند. در جمهورى اسلامى این معنا که هم مقامات آن مقاماتى که سابق تخیل مى‌شد، نیست و هم صاحب اشخاصى که متصدى امور هستند، آن اشخاصى که در یک خانواده اشرافى بزرگ شده باشند و یک زندگى چه کرده باشند و نتوانند بسازند با مردم، نتوانند بسازند با یک زندگى عادى، آنطور هم نیستند. من فیلمى که دیشب از مرحوم رجائى گذاشته بودند و منزلش را نشان مى‌دادند، یک دفعه دیگر هم مثل اینکه دیدم این را، بعضى از اشخاصى که پیش من بودند مى‌گفتند ما رفتیم منزل آقاى رجایى، این خوب نشان مى‌داد، آنجا به این اندازه نیست، واقع مطلب اینطور نیست، این یک چیز بزرگى کانه نشان دارد مى‌دهد و حال آنکه ما که رفتیم منزلشان دیدیم نه، مساله اینطور هم نیست. وقتى بنا شد که یک نفر رئیس جمهور شده، یا یک نفر نخست وزیر است، آقا منزلش آنطورى است و وضع مادیش اینطورى است، این دیگر نمى‌شود که از یک قدرت بزرگى بترسد. براى چه بترسد؟ این را که از او نمى‌گیرند. آن باید بترسد که مى‌خواهد چپاول کند و مى‌خواهد یک حکومت کذائى بکند، آن باید بترسد، اما رجائى (خدا رحمتش کند) و امثال اینها و باهنر و اینهائى که ما از دست دادیم، که اینطور نبودند که زندگى شان جورى باشد که مبادا یک وقتى از دست ما برود، خاضع بشوند پیش دیگران و براى اینکه زندگى را بیشترش بکنند زورگوئى کنند به مردم.

این یک عنایتى است که خداى تبارک و تعالى به این ملت کرد و از خود مردم، از خود این توده‌ها از بازار نمى‌دانم از کجاها و خانه‌ها، افراد منبعث شدند و حکومت تشکیل دادند. وقتى از بازار، مردم حکومت را تشکیل دادند، مى‌دانند که بازار وضعش چه جورى است. وقتى که از بین خود مردمى که مرفه نیستند، اینها آمدند و خودشان هم نظیر آنها هستند، اینها به درد دل مردم مى‌توانند برسند. من اینکه عرض مى‌کنم، نمى‌خواهم از شما تعریف کنم، براى اینکه مى‌ترسم تعریف کنم. این براى این است که تنبه بدهم، تنبه بدهم به اینکه تا وضع اینطورى است، حکومت برقرار است، حکومت اسلامى برقرار است. تا وضع دولت، مجلس نمى‌دانم ارتش، روساى ارتش، فرماندهان همه جا این وضع است که مى‌بینیم الان و مشاهده مى‌کنیم، شما خوف از اینکه یک آسیبى این جمهورى اسلامى به آن برسد، از این خوف نداشته باشید. شما هر چه خوف دارید، از خودتان بترسید، از اینکه مبادا خداى نخواسته مسیر، یک مسیر دیگر بشود و راه، یک راه دیگرى باشد و توجه به این چیزى که الان هست، از دست برود و مردمى بودن از دستتان برود. از این بترسید که اگر خداى نخواسته یک وقت این قضیه پیش آمد و شما از آن مردمى بودن بیرون رفتید و یک وضع دیگرى پیدا کردید و خیال کردید حالائى که من نخست وزیرم، حالائى که من رئیس جمهورم. حالائى که من وزیر کذا هستم باید چه و چه و چه باشم، آنوقت بدانید که آسیب مى‌بینید، یعنى آنوقت است که خارجى‌ها به شما طمع مى‌کنند. آنها مى‌دانند که از چه راه باید یک کشورى را به تباهى بکشانند، آنها مى‌دانند که باید از راه خود حکومت، از راه خود دولت، از راه خود مجلس، از راه خود اینها، این کارها را انجام بدهند، آنها مى‌دانند که ریختن در یک کشور یا نمى‌دانم چه کردن، با وضعى که اینجور کشورها دارند، این نمى‌شود. اینها تجربه‌اش را در افغانستان کردند. در افغانستان با اینکه دولتش با آنهاست و حزب‌ها و



نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 16  صفحه : 265
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست