نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 16 صفحه : 263
تاریخ 2/6/61
بیانات امام خمینى در دیدار با نخست وزیر و اعضاى هیأت دولت جمهورى اسلامى
متصدیان امور، از قشر مرفه نیستند
بسم الله الرحمن الرحیم
من یک نکتهاى عرض مىکنم و این براى این نیست که از دولت یا از ارگانهاى دیگر تعریف کنم، این یک واقعیتى است که من عرض مىکنم و شاید شماها هم مطلع هستید و توجه دارید. یکى از عنایات بزرگى که خداى تبارک و تعالى به جمهورى اسلامى و این نهضت اسلامى عنایت فرموده این است که متصدیان امور، چه آنهائى که در مجلس خدمت مىکنند و چه آنهائى که در دولت خدمت مىکنند، چه آنهائى که در ارتش هستند، همه اینها از آن قشر مرفه نیستند، از آن قشرى که همه توجهشان به این است که براى خودشان مقام درست کنند و براى خودشان کارهائى انجام بدهند ولو برضد خلق باشد.
شما اگر توجه کنید به حکومت هائى که در تاریخ بوده است و خصوصاً در این پنجاه سال، ملاحظه مىکنید که آنهائى که در راس امور بودند، آنها از این ملکها و سلطنهها و عرض مىکنم که از این سنخ مردم و به اصطلاح از اشراف بودند. وقتى که اشراف (به قول خودشان) و اعیان و متمکنین و یال و کوپال دارها متصدى امور یک کشور شدند، قهراً اینها مردم را به حساب نمىآورند، این یک امر قهرى است و در مقابل یک قدرتمند بزرگتر از خودشان خاضعند و در مقابل ضعفا و ملت خودشان جابر و ستمگر. شما اگر ملاحظه فرموده باشید، معامله این دولتهائى که ما داشتیم سابق، با مردم مقایسه کنید و معاملهشان را با سفارتخانههاى خارجى، با سفارتخانههاى خارجى، اینها شخصیت خودشان را بکلى (شخصیت هم نداشتند) بکلى از دست مىدادند و آن چیزى که در ذهن من است، یکى از سفرا (حالا یا سفیر انگلیس بود، یا یک جاى دیگر) آن صدراعظم وقت را پاشد گلویش را گرفت توى اتاق و زد او را به دیوار. در مقابل او آنها سپرانداختند، لکن در مقابل مردم، آنقدر به مردم ظلم مىکردند و آنقدر به خیال خودشان به بزرگى و امثال ذلک رفتار مىکردند، که همه مىدانید. وقتى بنا شد که متصدى یک امور کشورى قشر اشراف (به اصطلاح خودشان) اعیان، مرفهها و صاحب اموال و نمىدانم پارک و اتوموبیلها و کذا و کذا، یا آنوقت کالسکهها و آن حرفها باشد، این یکى از مصیبتهاى بزرگى است که در یک ملت هست، سرچشمه همه مصیبت هائى که ملتها مىکشند این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان (به اصطلاح
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 16 صفحه : 263