نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 15 صفحه : 146
جدیت کردند با دست عمال خودشان، با روزنامه نویسها، با همه بوقهاى تبلیغاتى که این جمعیت را از مردم جدا کنند و یک وقت همه عمامهها را باید بردارند، عمامهها را برداشتند، طلبهها نمىتوانستند در خیابانها بروند، در زمان رضاخان اینطور بود، بعد هى هر چه گذشت، دیدند نه نمىشود، این جمعیت به اینطور از بین نمىرود، با زور و فشار، حبس و تبعید و امثال ذلک لکن خوب، جنبههائى که جنبههاى سیاسى بود و جنبههائى بود که مردم را از اینها دلسرد کنند، اینها را از مردم جدا کنند، امثال اینها، همه اینها را آن روزى که اینها ندیده بودند باز مطلب را آنطور با جدیت دنبالش بودند، امروزى که دیدند و سیلى را خوردند از اسلام و ازاین روحانیت معظم اسلام و فهمیدند، احساس کردند این معنا را که اینها مىتوانند مردم را بسیج کنند. این بسیج عمومى که الان در ایران هر وقت یک فرض کنید سپاه پاسداران بگویند، مردم بسیج مىشوند. این دنبال همین معناست که مسجدها مرکز این مسائل بود و شد و این کار در ذهن مردم وارد شد. علماى اسلام احساس کردند، اکثریت قریب به اتفاقشان احساس کردند که باید مااین سد عدم دخالت در سیاست را بشکنیم و ما باید وارد بشویم در امور، باید ما دخالت کنیم، باید اهتمام به امر مسلمین داشته باشیم. اهتمام بر امر مسلمین این نیست که این من بروم نماز بخوانم و او اقتدا کند. این که امر مسلمین نیست، این امر خداست. امور مسلمین عبارت است از امور سیاسى و اجتماعى مسلمین است. تمام انبیا از صدر بشر و بشریت، از آنوقتى که آدم علیه السلام آمده است تا خاتم انبیاء صلى الله علیه و آله و سلم، تمام انبیا براى این بوده است که جامعه را اصلاح کنند و فرد را فداى جامعه مىکردند. ما فردى بالاتر از خود انبیا نداریم، ما فردى بالاتر از ائمه علیهم السلام نداریم، این فردها خودشان را فدا مىکردند براى جامعه. خداى تبارک و تعالى مىفرماید که انبیا را ما فرستادیم، بینات به آنها دادیم، آیات به آنها دادیم، میزان برایشان دادیم و فرستادیم لیقوم الناس بالقسط غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند عدالت اجتماعى در بین مردم باشد، ظلمها از بین برود، ستمگرىها از بین برود و ضعفا به آنها رسیدگى بشود، قیام به قسط بشود. دنبالش هم مىفرماید وانزلنا الحدید تناسب این چیست؟ تناسب این است که با حدید باید اینها انجام بگیرد، با بینات، با میزان و با حدید (فیه باس شدید یعنى اگر چنانچه شخصى یا گروهى بخواهند یک جامعه را تباه کنند، یک حکومتى را که حکومت عدل است، تباه کنند ،با بینات با آنها باید صحبت کرد، نشنیدند با موازین، موازین عقلى، نشنیدند با حدید.
اینهائى که دلسوزى مىکنند براى این افراد فاسد، مفسد، مشغول به انفجار و ترور امثال ذلک، اینها لغت انبیا را نمىدانند چیست، آنها خیال مىکنند که انبیا آمدهاند مساله بگویند، تمام شما کدام یک از انبیا را سراغ دارید که در امور اجتماعى به آنطور حادش شرکت نکرده و سردمدار نبوده است؟ موسى علیه السلام یک شبان با عصایش راه مىافتد مىرود سراغ فرعون، نمىآید توى بازار مساله بگوید این هم هست البته اما مىرود سراغ فرعون، خدا هم او را فرستد دنبال فرعون بروید او را دعوت کنید، دعوتش کنید، به قول لین هم دعوتش کنید و امثال ذلک، وقتى که قول لین نشد آنوقت قیام خواهد. پیغمبر اکرم کدام روز نشست همین طورى فقط مساله بگوید، کارى به کار جامعه نداشته
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 15 صفحه : 146