responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 364
چندین داغ دیده است ؟ با یک زن برادرها کشته ، عزیزان از دست رفته‌ داری سخن می‌گویی . و عرض علیه علی بن الحسین یعنی بر او علی بن حسین را عرض کردند . فرعون وار صدا زد " من انت ؟ " ( باز منطق جبرگرایی را ببینید ) تو کی‌ هستی ؟ فرمود : « انا علی بن الحسین » ، من علی بن حسین هستم . گفت : الیس قد قتل الله علی بن الحسین ؟ مگر علی بن حسین را خدا در کربلا نکشت‌ ؟ ( حالا دیگر باید همه چیز را به حساب خدا گذاشته شود تا معلوم شود که‌ اینها همه بر حق هستند . ) فرمود من برادری داشتم نام او هم علی بود و مردم در کربلا او را کشتند . گفت خیر ، خدا کشت . فرمود البته که قبض‌ روح همه مردم بدست خداست ، اما او را مردم کشتند . بعد گفت : علی و علی یعنی چه ، پدر تو اسم همه بچه‌هایش را گذاشته بود علی ، اسم تو را هم‌ گذاشته علی ، اسم دیگری نبود که بگذارد ؟ گفت پدر من به پدرش ارادت‌ داشت ، او دوست داشت که اسم پسرانش را به نام پدرش بگذارد . یعنی‌ این تو هستی که باید از پدرت زیاد ننگ داشته باشی . ابن زیاد ، انتظار داشت که علی بن حسین علیه‌السلام اصلا حرف نزند . از نظر او یک اسیر باید حرف نزند و وقتی به او می‌گوید این ، کار خدا بود ، باید بگوید بله ، کار خدا بود ، مقدر چنین بود ، نمی‌شد که این طور نشود ، کار اشتباهی بود و این حرفها . وقتی دید که علی بن حسین علیه‌السلام ، یک‌ اسیر ، اینچنین حرف می‌زند ، گفت : و لک جراه
نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 364
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست