نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 363
بود . نمیخوا هد کسی اسم مادرش را بیاورد ، چون مادرش زن بدنامی بود .
ای پسر مرجانه آن زن بدنام ! رسوایی باید از پسر مرجانه باشد . اینجا بود
که ابن زیاد درماند و چنان مملو از خشم شد که گفت جلاد را بگوئید بیاید
گردن این زن را بزند . مردی که از خوارج و دشمن مولا امیرالمؤمنین است و
با اینها هم خوب نیست ، در حاشیه مجلس ابن زیاد نشسته بود . وقتی ابن
زیاد گفت بگوئید میرغضب بیاید ، او از یک احساس به اصطلاح عربیت ، از
یک حمیت عربیت استفاده کرد . ایستاد و گفت امیر ! هیچ توجه داری که
با یک زن داری حرف میزنی ، زنی که
نام کتاب : حماسه حسینی 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 363