نام کتاب : جامعه و تاریخ نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 60
انسانی و مرگ آن گذاشته شود . همواره حاکم اصلی برانسان همان حکم فطرت
است و بس ، انحرافات و اشتباهات از نوع خطای در تطبیق است . آن
غایت و کمالی که انسان به حکم فطرت بیقرار کمالجوی خود آن را جستجو
میکند ، روزی دیر یا زود به آن خواهد رسید . آیات سوره روم از آیه 30 که
با جمله : " « فأقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها
" آغاز میشود و با جمله " « لعلهم یرجعون »" پایان مییابد ، همین
معنی را میرساند که حکم فطرت در نهایت امر تخلف ناپذیر است و انسان
پس از یک سلسله چپ و راست رفتنها و تجربهها راه خویش را مییابد و آن
را رها نمیکند . به سخن آن عده نباید گوش فرا داد که اسلام را همانند یک
مرحله از فرهنگ بشری که رسالت خود را انجام داده و به تاریخ تعلق دارد
، می نگرند . اسلام ، به آن معنی که ما میشناسیم و بحث میکنیم ، عبارت
است از انسان در کمال نهایی خودش که به ضرورت ناموس خلقت روزی به آن
خواهد رسید " [1] .
برخی برعکس ، مدعی هستند که اسلام به هیچ وجه طرفدار یگانگی و یگانه
شدن فرهنگ انسانی و جامعههای انسانی نیست ، طرفدار تعدد و تنوع فرهنگها
و جامعههاست و آنها را در همان تنوع و تعددشان به رسمیت میشناسد و
تثبیت میکند . میگویند : شخصیت و هویت و " خود " یک ملت عبارت
است از فرهنگ آن ملت که روح جمعی آن ملت است و این روح جمعی را
تاریخ خاص آن ملت که ویژه خود اوست و ملتهای دیگر با او شرکت ندارند
، میسازد . [1] ج / 4 ص . 14
نام کتاب : جامعه و تاریخ نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 60