نام کتاب : توحید نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 78
غایی است و مضر به آن نیست . پس آن را ما بعد بحث خواهیم کرد .
حرف دومی که ایشان زدند راجع به مسأله قانون بود . این قوانین و
قوانین دادگستری را نمیشود قیاس کرد . در قوانین بشری قانونگذار یک
شخص است ، مجری قانون شخص دیگری است . چون آن قانون قراردادی است ،
یک واضع جداگانه از عاملهای اجرا دارد . عامل اجرا یک فرد است ، قانون
را یک کس دیگر روی قرارداد وضع کرده است ، این ، قانون را اجرا میکند
. در طبیعت بدون شک قوانینی هست اما اگر کسی خیال کند قانون یک واضع
جداگانهای از خالق این مجریان دارد ، این حرف حرف درستی نیست . قانون
و این مجریان که همان اجزاء طبیعت هستند همه یک چیز است ، یعنی این
جزء طبیعت همان خاصیت ذاتیای که دارد خاصیتش هر چه هست آن خاصیت را
در یک نظم معینی اجرا میکند ، این همان قانونش هست . ما هرگز این جور
حساب نمیکنیم ، یکی اینکه بگوییم خالق این موجودات چیست ؟ دوم واضع
قوانینی که بر موجودات حکومت میکند کیست ؟ کأنه یک بار مخلوقات و
موجودات را خلق کردهاند ، بار دوم برای اینها قوانینی وضع کردهاند و این
قوانین را به اینها تحمیل کردهاند . نه ، اینجور نیست . یک جعل به
اصطلاح فلسفی ، بیشتر وجود ندارد . همان خلقت وجود این مخلوقات عین وضع
قوانین است و وضع قوانین عین خلقت اینهاست . بنابراین دو حساب در کار
نیست . حرف آخر شما میخواستید توحید را به یک بیان تأیید کنید : چگونه
در یک بشر کوچک شعور و نظم هست ، آن وقت میخواهد بگوید در عالم بزرگ
نیست ، که البته تأییدی است که بعد هم روی آن بحث میکنیم .
نام کتاب : توحید نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 78