نام کتاب : تعلیم و تربیت در اسلام نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 148
منافع جامعه هماهنگ کند . اخلاق در این نظریه به عنوان یک خصلت مطرح
است ، خصلتی هوشیارانه که انسان در همه جا منافع خود را با مصالح جامعه
هماهنگ کند . طبق این مکتب نیز اخلاق به عنوان یک خصلت ، امری ثابت
است نه نسبی .
گفتیم که مکتب دیگری درباب اخلاق هست و آن مکتب قدما است . آنها
درباب اخلاق نظرشان به اصل عدل است بر مبنای روح مجرد . میگویند خلق
خوب عبارت است از اینکه نوعی توازن و تعادل میان جمیع قوا برقرار بشود
تحت حکومت مطلق قوه عاقله ، به طوری که قوا و غرایز حکم رعیت این یک
حاکم را داشته باشند . طبق این مسلک هم معلوم است که اخلاق امر مطلقی
است . اینکه انسان به گونهای باشد که تمام قوا و غرایزش در مقابل نیروی
عقلش رام باشند چیزی نیست که بگوئیم در این زمان با زمان دیگر فرق
میکند . رام بودن رام بودن است . یا آن مکتب افلاطونی که براساس زیبایی
بود و میگفت ریشه اخلاق ، زیبایی روح است ، که این هم یک امر ثابتی
است . البته افلاطون ریشه آن زیبایی را تعادل میدانست .
رفتار نسبی است
یک مطلب هست و آن اینکه مطلق بودن اخلاق را با مطلق بودن فعل اخلاقی
نباید اشتباه کرد . یعنی روی یک فعل نمیشود تکیه کرد و گفت همیشه این
فعل اخلاقی است ، همچنان که نمیشود گفت همیشه این فعل ضد اخلاق است . و
غالبا این است که اسباب اشتباه افراد شده است ، خیال کردهاند که لازمه
اخلاق مطلق
نام کتاب : تعلیم و تربیت در اسلام نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 148