نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئالیسم 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 49
بنابراین ممکن است یکی از علوم چیزی را اثبات نماید و فلسفه به
اثبات وی قناعت نورزد ، یا به نفی نظری بدهد و فلسفه به نفی وی اعتنایی
ننماید .
مثال 1 : با آزمایشهای طبی ، به دست آمده که هنگام تفکر مثلا کیفیت
خاصی در ماده مغز حاصل میشود که نام وی پیش دانشمند طبیعی " ادراک "
است .
معنای سخن وی این است که بحث و آزمایش در مورد ادراک ، این پدیده
مادی را مییابد ، ولی آیا در مورد ادراک ، موجود دیگری غیر مادی به
همراه این پدیده مادی نیز هست یا نیست ؟ آزمایش و بحث طبیعی ساکت
است [1] ، اگر چنانچه موجود هم بوده باشد بحث طبیعی نمیتواند او را
نشان بدهد، زیرا هر مقدمه نتیجهای را میتواند بدهد که از سنخ خودش باشد.
اساسا روی غرض فنی در " طبیعیات " وجود و ماده به یک معنی است (
ماده مساوی است با وجود ) و نفی وجود مساوی با نفی ماده است .
ولی چون نظر فلسفه اوسع است به مجرد اینکه بحث طبیعی از چیزی نفی
وجود کرد فلسفه به آن قناعت نکرده و به کاوش خود ادامه خواهد داد .
مثال 2 : " ریاضی " میگوید دو طرف معادله جبری که مشتمل به ارقام
سلبی یا ایجابی میباشد ممکن است رقم ایجابی را از طرفی برداشته و تبدیل
به رقم سلبی نموده و در طرف دیگر بگذاریم ، و بالعکس ، و این سخنی است
برهانی و البته حق است .
و " فلسفه " این سخن را به معنای ثبوت نتایج مثبته میپذیرد نه به
معنی تبدیل وجود به عدم یا به عکس آن . رویهم رفته مثل این علوم و فلسفه
مثل یک خارکنی است که تیشه خود را برداشته و برای کندن خار رهسپار کوه
میشود ، اگر کسی از کوه سرازیر شده به وی گوید : " مرو چیزی نیست "
معنای سخن وی این است که در کوه خاری نیست ، زیرا در ظرف غرض خارکن
" چیز " و " خار " یکی است ( خار = چیز ) و البته معنای سخن وی این
نیست که کوه و سنگ و خاک و سبزه و هیچ موجودی نیست . و اگر این سخن
به صیادی که سلاح به دست گرفته و متوجه کوه است گفته شود معنی " چیز "
، " شکار " خواهد بود زیرا پیش شکارچی " چیز " و " شکار " یکی
است ( چیز = شکار ) ، و همچنین . . .
ولی کسی که هدف عمومی دارد ، این سخن ( چیزی نیست ) برای وی معنی
بسیار وسیعی میدهد بهطوری که ناچار است بگوید " دروغ است " .
از بیان گذشته نتیجه گرفته میشود که :
. 1 رجوع شود به مقاله . 3
نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئالیسم 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 49