نام کتاب : اسلام و مقتضیات زمان 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 160
وجود ندارد ، سوء نیتی در کار نیست . آیا مشروطیت با قانون اسلام انطباق
دارد یا نه ؟ این یکی از آن مسائلی است که تا ما آن را بررسی نکنیم ، آن
جریان جمود و جهالتی که عرض کردیم کاملا حلاجی نمیشود .
بعضیها از همین نظر مجرد ، قطع نظر از عوامل خارجی میگویند مشروطیت بر
خلاف دین اسلام است یعنی دین اسلام با مشروطیت سازگار نیست . ناچار باید
بگویند با استبداد سازگار است یا لااقل باید بگویند با استبداد سازگارتر
است . چرا ؟ تا تعریف نشود که مشروطیت چیست نمیشود بحث کرد . معنای
مشروطیت اینست که مملکت احتیاج دارد به یک سلسله تصمیمات ، یعنی
مملکت احتیاج دارد به حکومت یعنی دستگاهی که مجموعا امر مملکت را
اداره بکند ، چنانکه یک مؤسسه فرهنگی یا یک شرکت تجارتی احتیاج به
مدیر یا هیئت مدیره دارد . حرف اول اینست که هر مملکتی احتیاج به جمعی
دارد که اداره کننده مملکت باشند . اگر ما گفتیم خیر اساسا وجود مدیر یا
هیئت مدیره خطا است و نباید باشند ، هم مشروطیت را رد کردهایم و هم
استبداد را ، چون استبداد معنایش اینست که یک فرد حکومت میکند .
مشروطیت شکل دیگر است . پس استبدادش غلط است ، مشروطیتش هم غلط
است . اگر بگوئیم چرا ؟ میگویند مملکت همینقدر که دین داشته باشد ، دین
بی نیاز میکند مردم را از اینکه حکومت داشته باشند . این همان حرفی است
که اتفاقا خوارج میگفتند . خوارج میگفتند : لا حکم الا لله . در نهج البلاغه
، حضرت علی ( ع ) در مورد این سخن میفرماید :
نام کتاب : اسلام و مقتضیات زمان 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 160